اسم الکتاب : فيلسوف نماها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 110
كسانى هستند كه مستقيماً با نوشتههاى افراطيون سر و كار دارند و يا ممكن است پيدا
كنند لذا براى اينكه بخوبى بتوانند قيافه واقعى افكار آنان را از پشت پردههاى
الفاظ فريبنده خودشان، مشاهده كنند عين الفاظ اصطلاحى آنها را با ترجمه تكرار
مىكنم ...
بهر حال از اصل مقصد دور نشويم ... عرض كردم از ضميمه كردن نمونههاى مختلف
دستگاه آفرينش به يكديگر، احتمال هر گونه «تصادف و اتفاق» به كلى از بين خواهد رفت
يعنى اگر مثلًا ساختمان ريشه نباتات را با وضع عجيب ساختمان شاخه، برگها، و
ساختمان گل و ميوه و دانه و و ... را به آن ضميمه كرده مورد توجه قرار دهيم از روى
«حساب احتمالات» احتمال تصادف تقريباً مساوى صفر خواهد بود يعنى اين احتمال به
صورت يك محال عادى بيرون مىآيد! (دقت كنيد).
حساب احتمالات
اثبات وجود خدا با يك فرمول روشن رياضى
«حساب احتمالات» طريقه روشنى براى تميز
حوادث تصادفى از غير آن است، و نتيجه آن اطمينانبخش و غير قابل انكار مىباشد.
دقت كنيد: «منظور از اتفاق و تصادف كه در اينجا مكرر به آن اشاره كرده و
مىكنيم اين نيست كه چيزى در عالم بدون هيچ علت و سببى حادث شود، بلكه منظور اين
است كه وجود يك چيز بدون تفكّر و نقشه قبلى و اعمال قوه شعور صورت پيدا كند و علل
آن فقط يك سلسله امور فاقد شعور و اراده و هدف بوده باشند و البتّه فرق ميان اين
دو بسيار است» ...
اگر بخواهيم موضوع «حساب احتمالات» را بطور ساده و خالى از هر گونه اصطلاحات
علمى بدانيم بايد فرض كنيم:
در يك صندوق بختآزمايى هزار برگه موجود باشد (البتّه از انتخاب اين مثال
معذرت مىطلبم) و آنها را از يك تا هزار، شمارهگذارى كرده باشند، در اينجا احتمال
بيرون آمدن شماره مخصوصى مانند [1] در دفعه اوّل يك هزارم يعنى يك احتمال از هزار
احتمال است و احتمال بيرون آمدن شماره [2] به تنهايى يك هزارم مىباشد ولى احتمال
بيرون آمدن [1] و [2] پشت سر هم تقريباً به يك ميليونم مىرسد، همچنين هر يك شماره
كه زياد شود، عدد احتمالات تقريباً در هزار ضرب مىشود و به شماره (20) كه برسد
تعداد احتمالات به اندازهاى زياد مىشود كه احتمال اصابت در مقابل عدم آن،
تقريباً صفر خواهد بود و عملًا صورت محال به خود مىگيرد يعنى هر چه عمل را تكرار
كنيم هرگز به آن صورت خاص بيرون نخواهد آمد زيرا اين احتمال در مقابل عددى قرار
دارد كه ما فوق تصور ماست و آن عبارت از يك عدد [1] است كه 60 صفر در طرف راست آن
باشد!!
مثال روشنترى كه براى اين موضوع انتخاب كردهاند اين است كه فرض كنيم يك نفر
بىسواد يا نابينا پشت يك دستگاه ماشين تايپ نشسته و انگشتهاى خود را روى حروف آن
يكى پس از ديگرى فشار
اسم الکتاب : فيلسوف نماها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 110