وَرَهْطُكَ يا رَسُولَ اللَّهِ اضْحُوا
عَرايا بِالطُّفُوفِ مُسَلَّبينا
أَفاطِمُ لَوْ نَظَرْتِ إِلَى السَّبايا
بَناتُكِ فِى الْبِلادِ مُشَتَّتينا
فَلَوْ دامَتْ حَياتُكِ لَمْ تَزالي
إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ تَنْدُبينا
أَلا يا جَدَّنا قَتَلوُا حُسَيْنا
وَلَمْ يَرْعَوْا جِنابَ اللَّهِ فينا
لَقَدْ هَتَكُوا النِّساءَ وَحَمَّلُوها
عَلَى الْأَقْتابِ قَهْراً أَجْمَعينا
«اى مدينه جدّ ما، مپذير ما را، چرا كه با حسرت و حزن به سويت آمدهايم!
از نزد تو با همه خويشاوندان بيرون رفتيم، ولى اكنون بدون مردان و فرزندان بازگشتيم!
اى رسول خدا! خاندانت قربانى شدند و بدنهايشان در صحراى گرم كربلا عريان گرديد و (اموالشان) غارت شد.
اى فاطمه! اگر به دختران اسيرت كه در شهرها پراكنده (و گردانده) شدند نگاه مىكردى؛
و زندگىات در دنيا جاويدان بود، پيوسته تا قيامت ناله مىكردى!
اى جدّ ما! حسين را كشتند و حرمت الهى را درباره ما رعايت نكردند.
به زنان بىاحترامى نمودند و به زور آنها را بر شتران تندخو سوار كردند». [1]
مدينه! كاروانى سوى تو با شيون آوردم
ره آوردم بود اشكى كه دامن دامن آوردم
مدينه! در به رويم وا مكن چون يك جهان ماتم
نياورد ارمغان با خود كسى، تنها من آوردم
[1] بحارالانوار، ج 45، ص 197، (با تلخيص).