اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 557
1- ورود به كوفه
سيد بن طاووس مىنويسد: عمر بن سعد، سر مبارك امام حسين عليه السلام را در
همان روز عاشورا با «خولى بن يزيد اصبحى» و «حميد بن مسلم ازْدى» به نزد «ابن
زياد» فرستاد و بقيه سرها را با «شمر بن ذى الجوشن» و «قيس بن اشعث» و «عمر بن
حجّاج» روانه كوفه كرد.
خود عمر سعد تا ظهر روز دوم (روز يازدهم) در كربلا ماند، سپس با اسيران حرم
حسينى به سوى كوفه روانه شد.
زنان را بر شتران بىجهاز سوار كرد و آنها را بدون پوشش مناسب، ميان دشمنان
حركت داد و مانند اسيران بلاد كفر و در نهايتِ مصيبت و اندوه، كوچ داد.
هنگامى كه كاروان اسيران به كوفه نزديك شدند، مردم براى تماشاى آنها اجتماع
كردند؛ در آن ميان زنى از كوفيان از بالاى بام فرياد زد:
«مِنْ أَىِّ الْاسارى أَنْتُنَّ؟
؛ شما از كدامين اسيرانيد؟»
پاسخ دادند:
«نَحْنُ اسارى آلِ مُحَمَّدٍ
؛ ما اسيران از خاندان محمديم!».
آن زن وقتى اين سخن را شنيد، از بام به زير آمد و مقدارى مقنعه و لباس و چادر
به آنها داد، تا خود را (به طور كامل) بپوشانند.
مردم كوفه كه چنين صحنههايى را مشاهده كردند، گريه و زارى سر دادند.
امام زين العابدين عليه السلام وقتى گريه آنها را ديد، فرمود: