responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : عاشورا ريشه‌ها، انگيزه‌ها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 526

اين خون بر بساط ظالمان نيز مى‌جوشد، تا ظلم را از جهان براندازد!

ظلم بر محو عدالت سخت مى‌كوشد هنوز

ظالم از خون دل مظلوم مى‌نوشد هنوز!

تا عدالت را كند جاويد در عالم حسين‌

خون پاكش بر بساط ظلم مى‌جوشد هنوز!

124- آنجا كه دشمن هم گريست!

امام عليه السلام بر اثر زخم‌هاى فراوان از اسب به زمين افتاد، ولى برخاست. خواهرش زينب عليها السلام از خيمه‌ها بيرون آمد و با ناله‌اى جانسوز مى‌گفت:

«لَيْتَ السَّماءُ إِنْطَبَقَتْ عَلَى الْأَرْضِ؛

كاش آسمان بر زمين فرو مى‌افتاد». عمر بن سعد را ديد كه نزديك امام عليه السلام ايستاده است. فرمود:

«أَيُقْتَلُ ابُوعَبْدِاللَّهِ وَ أَنْتَ تَنْظُرُ إِلَيْهِ؟؛

اى عمر بن سعد! اباعبداللَّه عليه السلام را شهيد مى‌كنند و تو نظاره مى‌كنى؟!».

اشك از ديدگان عمر سعد (ديدند) جارى شد و صورتش را برگرداند و چيزى نگفت. [1]

حضرت زينب عليها السلام فرياد زد:

«وَيْلَكُمْ، أما فِيكُمْ مُسْلِمٌ‌

؛ واى بر شما! آيا در ميان شما يك مسلمان نيست؟!».

سكوت مرگبارى همه را فرا گرفته بود و كسى پاسخى نداد. [2]

امام عليه السلام ردايى به تن كرده و عمامه به سر داشت. و با آن كه پياده و زخمى بود چون سواران دلاور مى‌جنگيد، نگاهى به تيراندازان و نگاهى به حرم خود داشت و مى‌گفت:


[1]. كامل ابن اثير، ج 4، ص 78.

[2]. اعيان الشيعة، ج 1، ص 609.

اسم الکتاب : عاشورا ريشه‌ها، انگيزه‌ها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 526
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست