اى عمر بن سعد! اباعبداللَّه عليه السلام را شهيد مىكنند و تو نظاره
مىكنى؟!».
اشك از ديدگان عمر سعد (ديدند) جارى شد و صورتش را برگرداند و چيزى نگفت. [1]
حضرت زينب عليها السلام فرياد زد:
«وَيْلَكُمْ، أما فِيكُمْ مُسْلِمٌ
؛ واى بر شما! آيا در ميان شما يك مسلمان نيست؟!».
سكوت مرگبارى همه را فرا گرفته بود و كسى پاسخى نداد. [2]
امام عليه السلام ردايى به تن كرده و عمامه به سر داشت. و با آن كه پياده و
زخمى بود چون سواران دلاور مىجنگيد، نگاهى به تيراندازان و نگاهى به حرم خود داشت
و مىگفت: