واين جالب است كه حتى در آخرين ساعات عمر سخن از حل مشكلات از طريق روىآوردن
به درگاه خدا است.
113- لباس كهنه چرا؟
هنگامى كه امامحسين عليه السلام عزم ميدان كرد، فرمود:
«ائْتُوني بِثَوْبٍ لا يُرْغَبُ فيهِ، الْبِسُهُ غَيْرَ ثِيابِي، لا اجَرَّدُ،
فَانِّي مَقْتُولٌ مَسْلُوبٌ
؛ برايم جامه كهنهاى بياوريد كه كسى به آن رغبت نكند تا آن را زير لباسهايم
بپوشم و بعد از شهادتم مرا برهنه نكنند، زيرا مىدانم پس از شهادت لباسهايم ربوده
خواهد شد».
لباس تنگ و كوتاهى آوردند ولى امام عليه السلام آن را نپوشيد و فرمود: «
هذا لِباسُ أَهْلِ الذِّمَّةِ
؛ اين لباس اهل ذمّه (كفّار اهل كتاب) است».
لباس بلندترى آوردند. امام عليه السلام آن را پوشيد سپس با بانوان حرم
خداحافظى كرد.
در آن هنگام حضرت سكينه گريه سر داد. امام وى را به سينه چسبانيد و فرمود:
سَيَطُولُ بَعْدي يا سَكينَةُ فَاعْلَمي
مِنْكِ الْبُكاءُ
إِذَا الْحَمامُ دَهانِي
لا تُحْرِقي قَلْبِي بِدَمْعِكِ حَسْرَةً
مادامَ مِنّي
الرُّوحُ في جُثماني
وَ إِذا قُتِلْتُ فَانْتَ اوْلى بِالَّذِي
تَأْتينَهُ يا
خَيْرَةَ النِّسْوانِ
«سكينه جان! بدان پس از شهادتم
گريههاى طولانى خواهى داشت.
تا جان در بدن دارم با اشك حسرتت دلم را آتش مزن.
اى بهترين زنان! هنگامى كه شهيد شدم پس تو از هر كس به سوگوارى سزاوارترى».[2]
______________________________
(1). نفس المهموم، ص 185.
(2). مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 119.
اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 506