اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 191
خطبهها و سخنرانىها نسبت به على عليه السلام دشنام و ناسزا مىگفت. در اين
ميان «حُجر بن عدى» در برابر او ايستادگى مىكرد واز فضايل على عليه السلام
مىگفت، و معاويه را رسوا مىساخت. «حُجر» كه مردى با نفوذ و از شخصيّتهاى معروف
كوفه بود، با بيانش توطئههاى مغيره را خنثى مىساخت.
جمع زيادى از مردم كوفه نيز با وى همراهى مىكردند و به مخالفت با سخنان
«مغيره» مىپرداختند. مغيره كه ترس داشت دست خويش را به خون آنان آلوده سازد،
تحمّل مىكرد؛ ولى هميشه «حُجر» را از پىآمد سخنانش مىترساند و مىگفت همه
حاكمان مانند من تحمّل نخواهند كرد و در برابر تو شدّت عمل به خرج خواهند داد.
مغيره در سال 51 هجرى به هلاكت رسيد و آنگاه معاويه «زياد» را كه والى بصره
بود، با حفظ سِمَت، به ولايت كوفه منصوب كرد. «زياد» نيز همانند ديگر واليان جور و
به دستور معاويه بر فراز منابر و در سخنرانىها به سبّ و بدگويى على عليه السلام
مىپرداخت كه با مخالفت «حُجر» مواجه مىشد.
«حُجر بن عدى» و يارانش كه تحمّل اين
ناسزاگويىها را نداشتند، در برابر دستگاه ستمگر معاويه و «زياد» ايستادگى كردند و
از افشاى حاكم شام و آل ابوسفيان خوددارى نمىكردند و به تهديدات «زياد» ستمگر
اعتنايى نداشتند.
سرانجام زياد، آنها را دستگير كرد و همراه با نامهاى در مذمّت و بدگويى از
آنان به شام روانه ساخت.
حجر و يارانش را در «مرج عذرا» (منطقهاى در نزديكى دمشق) نگه داشتند، تا حكم
آنان از سوى معاويه صادر شود.
از ميان اين گروه كه چهارده تن بودند، هفت تن با وساطت بعضى به نزد معاويه
نجات يافتند؛ ولى حُجر به همراه شش تن از يارانش كه مقاومت مىكردند- به جرم
ديندارى و محبّت به على عليه السلام- به طرز فجيعى به شهادت رسيدند. [1]
[1]. رجوع كنيد به: تاريخ طبرى، ج 4،
ص 187- 207؛ كامل ابن اثير، ج 3، ص 472- 486؛ مختصر تاريخ دمشق، ج 6، ص 235- 242؛
مروج الذهب، ج 3، ص 3- 4؛ الغدير، ج 11، ص 37 به بعد و اعيان الشيعة، ج 4، ص 569-
586.
اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 191