بيشترين وبزرگترين فشارها بر شيعيان در عصر معاويه، پس از شهادت امام حسن عليه
السلام بود. در آن زمان در هر شهرى شيعيان ما كشته مىشدند و دستها و پاهايشان با
اندك گمان و بهانهاى قطع مىشد. شدّت سختگيرى به حدّى بود كه اگر كسى از دوستى
ما ياد مىكرد، زندانى مىشد و اموالش مصادره مىگرديد و يا خانهاش ويران
مىگشت». [1]
در اين هنگام، معاويه فرماندارى كوفه را به «زياد بن ابيه» [2] سپرد؛ وى كه
شيعيان على عليه السلام را به خوبى مىشناخت، به تعقيب آنان پرداخت و بسيارى از
افرادسرشناس و مؤثّر از دوستان على عليه السلام را به قتل رساند. شدت سختگيرى و
جنايت «زياد» را ابن ابى الحديد معتزلى اين گونه ترسيم مىكند:
«زياد، شيعيان على عليه السلام را زير
هر سنگ و كلوخى (در هرمكانى) يافت به قتل رساند؛ آنها را دچار ترس و وحشت ساخت و
دست و پاى آنان را قطع كرد و چشمهاى آنها را از حدقه بيرون آورد، آنان را به دار
آويخت و گروهى از آنان را از سرزمين عراق آواره ساخت، تا جايى كه هيچ فرد سرشناسى
از شيعيان در عراق نماند». [3]
[1]. شرح نهجالبلاغه ابن ابى الحديد،
ج 11، ص 43 و بحارالانوار، ج 44، ص 68.
[3]. فَقَتَلَهُمْ تَحْتَ كُلِّ
حَجَرٍ وَ مَدَرٍ، وَ أَخَافَهُمْ، وَ قَطَعَ الْأَيْدِي وَ الْأَرْجُلَ، وَ
سَمَلَ الْعُيُونَ وَ صَلَبَهُمْ عَلَى جُذُوعِ النَّخْلِ، وَ طَرَدَهُمْ وَ
شَرَّدَهُمْ عَنِ الْعِراقِ؛ فَلَمْ يَبْقِ بِهَا مَعْرُوفٌ مِنْهُمْ (همان مدرك،
ص 44). محقّق ارجمند جناب شيخ باقر قرشى مىنويسد: زياد قصد كرد كوفه را از شيعيان
خالى كند و شوكت آنان را در هم بشكند؛ از اين رو، پنجاه هزار تن از شيعيان كوفه (و
عراق) را آواره منطقه خراسان كرد، و البتّه همين جمعيّت موجب نشر تشيّع در آن
منطقه و تشكيل گروههاى مقاومت و مبارزه عليه امويان شد. (حياة الامام الحسين بن
على عليه السلام، ج 2، ص 178).
اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 189