اسم الکتاب : شان نزول آيات قرآن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 236
اين پيشنهاد ندهيد. پيك وحى خدا جبرئيل اين موضوع را به پيامبر صلى الله عليه
و آله خبر داد.
«ابُولُبابه» مىگويد: هنوز نخستين
گام را برنداشته بودم كه متوجه شدم: من به خدا و پيامبر خيانت كردهام. آيههاى
فوق درباره او نازل شد.
در اين هنگام «ابُولُبابه» سخت پريشان گشت به طورى كه خود را با طنابى به يكى
از ستونهاى مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله بسته گفت:
به خدا سوگند! نه غذا مىخورم و نه آب مىنوشم تا مرگ من فرا رسد، مگر اين كه
خداوند توبه مرا بپذيرد.
هفت شبانه روز گذشت، نه غذا خورد و نه آب نوشيد آن چنان كه بىهوش به روى زمين
افتاد. خداوند توبه او را پذيرفت.
اين خبر به وسيله مؤمنان به اطلاع او رسيد ولى او سوگند ياد كرد كه من خود را
از ستون باز نمىكنم تا پيامبر صلى الله عليه و آله بيايد و مرا بگشايد.
پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و او را گشود.
«ابُولُبابه» گفت: براى تكميل توبه
خود خانهام را كه در آن مرتكب گناه شدهام رها خواهم ساخت و از تمام اموالم
صرفنظر مىكنم.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: كافى است يك سوم از اموالت را در راه خدا
صدقه بدهى. [1]
همين مضمون در كتب اهل تسنن نيز درباره شأن نزول آيه آمده است ولى از آنجا كه
آيات گذشته مربوط به حادثه «بدر» بود، بعضى بعيد دانستهاند اين آيه درباره داستان
يهود «بنىقريظه» باشد؛ زيرا اين جريان مدتها بعد واقع شد.
از اين رو گفتهاند: منظور از روايات فوق، اين است كه: داستان «ابُولُبابه»
يكى از مصاديق آيه مىتواند باشد نه اين كه در اين موقع نازل گرديده باشد و اين
تعبير در مورد شأن نزول آيات سابقه دارد.
مثلًا در بعضى از كتب، از پارهاى از صحابه نقل شده كه فلان آيه در مورد قتل
[1] «نور الثقلين»، ج 2، ص 143؛ «مجمع
البيان»، ذيل آيات مورد بحث؛ «بحار الانوار»، ج 22، ص 36.
اسم الکتاب : شان نزول آيات قرآن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 236