مؤكدتر و غليظتر مىسازد.
3- غيبت، جنبه حق النّاس دارد
اگر غيبت آنطور كه در آغاز بحث گفتيم تفسير شود، جنبه «حقّ الناس» داشتن آن كاملًا روشن خواهد بود، زيرا:
اولًا: با اين عمل احترام و شخصيت و آبروى شخص مورد بحث كاسته خواهد شد و مسلماً ارزش اينها از نظر عقل و شرع كمتر از ارزش اموال نيست.
ثانياً: از تشبيه غيبت به خوردن گوشت برادر مؤمن در سوره حجرات نيز روشن مىشود كه غيبت مصداق «ظلم» است و ايجاد حق مىكند.
ثالثاً: در روايات متعددى به اين مطلب اشاره شده است مانند روايتى كه سابقاً درباره «محو حسنات و نقل سيّئات» بواسطه غيبت نقل كرديم و روايت معروف:
«انَّ صاحِبَ الْغِيبَةِ لا يُغْفَرُ لَهُ حَتّى يَغْفِرَ لَهُ صاحِبُهُ» [1]
غيبت كننده آمرزيده نمىشود تا غيبت شده او را ببخشد.
و روايت نبوى:
«كَفّارَةُ مَنِ اغْتَبْتَهُ انْ تَسْتَغْفِرَ لَهُ» [2]
كفاره غيبت اين است كه براى غيبت شده استغفار كنى.
و رواياتى كه ترك غيبت را جزء حقوق مؤمن شمرده است.
[1]. فيض كاشانى، محجّة البيضاء 5/ 251.
[2] مجلسى، بحارالانوار، جلد 75، صفحه 242 و محجّةالبيضاء، جلد 5، صفحه 273.