اسم الکتاب : دائرة المعارف فقه مقارن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 551
تلاش دارند تا آن را مربوط به اعصار گذشته و يا برخى از زواياى زندگى فردى
قلمداد كنند. در اين راستا نظرات گوناگونى ارائه دادهاند كه به برخى از آنها
اشاره مىشود:
1. بعضى مىگويند: فقه ذاتاً به عرصه سياست و مديريت كلان جامعه بشرى، كارى
ندارد و اگر پيش پيشقراولان فكرى- دينى چنين كارى را در بعضى ادوار انجام
دادهاند، خواستگاه دينى نداشته بلكه به سلايق شخصى آنان مربوط مىشود.
همچنين مىگويند:
بر اساس اين ديدگاه جنگ و دفاع از خاك و خانواده «قتال فى سبيل اللَّه» محسوب مىشود
و تأييدى بر فرمايش نبوى
است، در حالى كه جزء برنامه و وظيفه پيامبر و هدف بعثت نبوده است.
نقد و بررسى:
در مقابل شبهه فوق، بايد پرسيد: آيا واقعاً آياتى نظير «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا
مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» دلالت بر لزوم حضور «كتاب» و همچنين ميزان (قوانين
آسمانى)، در عرصه سياست و اجتماع ندارد؟ و آيا جداً مىتوان گفت حضور و دخالت
پيامبران به ويژه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در مسائل مهم سياسى- اجتماعى،
بر اساس وحى الهى و دستور پروردگار متعال نبوده است؟
امام خمينى قدس سرّه مىگويد: «اگر كسى دين را از سياست جدا بداند، خدا، رسول
و ائمّه معصومين عليهم السلام را تكذيب كرده است» [2] و «اسلام دينى است كه با سياست آميخته است». [3]
در يك كلمه بايد گفت: سكولارها، اطلاع درستى درباره اسلام ندارند؛ يا شايد
اسلام را همچون مسيحيت كنونى پنداشتهاند، وگرنه ممكن نيست كسى از فقه اسلامى آگاه
باشد و كمترين ترديدى درباره لزوم حكومت در اسلام به خود راه دهد. (به بحثهاى
مشروح گذشته درباره حضور فقه اسلامى در تمام صحنههاى سياسى و اجتماعى رجوع شود)
***
2. گاه مىگويند: فقه، مشتمل بر اصول و گزارههايى مقدّس است، در حالى كه
سياست با خدعه و نيرنگ همراه است و بديهى است كه حكومت و سياست با قداست اسلام و
روحانيّت منافات دارد.
در مقابل اين شبهه بايد گفت: از مجموعه مباحث و فصول گذشته به روشنى اهتمام
انبياى بزرگ و پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و امامان اهل بيت و فقهاى اسلام
به تشكيل حكومت مبتنى بر وحى، به دست مىآيد كه همان حكومت راستين، و سياست اصيل
[1]. ر. ك: الصحيح من السيره، ج 3، ص 333. همچنين در بحار الأنوار، ج 78، ص 45؛ ميزان الحكمه، ج 4، ص 356
به نقل از امير مؤمنان مىخوانيم كه فرمود: «عُمّرت البلدان بحبّ الاوطان؛ شهرها
به خاطر علاقه مردم به وطن و زادگاه خويش آباد شدهاند».