اسم الکتاب : دائرة المعارف فقه مقارن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 508
در استنباط بر مىگزيد و براى مردم فتوا مىداد.
نوشتهاند: «مذاهب گوناگون در آن عصر، به بيش از صد مذهب رسيده بود». [1]
پس از آن، تصميم گرفتند مذاهب را به چهار مذهب (حنفى، مالكى، شافعى و حنبلى)
محدود كنند و همگان مقلّد اين چهار مذهب باشند (رجوع شود به:
بحث ادوار فقه اسلامى در همين كتاب).
تدوين رسالههاى عمليّه
هر چند در ميان فقهاى گذشته رسالههايى براى عمل مقلّدان وجود داشت كه برخى از
آنها تحت عنوان «المسائل ...» تأليف شده است، مثل: المسائل الجيلانيّة، و المسائل
الرجبيّه شيخ طوسى و بعدها نيز «جامع عبّاسى» شيخ بهايى و «جامع الشتات» ميرزاى
قمى از همين قسم بود ولى نخستين متن رساله عمليّه توسّط چند تن از فضلاى حوزه
علميه قم و در عصر فقيه نامور سيّد محمّد حسين بروجردى بر طبق فتاواى ايشان تنظيم
شد و اين گام مؤثّرى در طريق واضح ساختن احكام فقهى، براى اوّلين بار، جهت عموم
مردم بود چرا كه هم اصطلاحات پيچيده مخصوص فقه كه رسالههاى پيشين مملوّ از آن بود-
مانند رساله جامع الشتات ميرزاى قمى (م 1231) در اين رساله كه به نام توضيح المسائل ناميده شد، وجود
نداشت. جملهبندىها ساده و روشن، و در عين حال دقيق و منسجم بود و به همين دليل،
اثر عميقى در رغبت اقشار متدين نسبت به فهم مسائل دينى داشت.
بعد از ايشان مراجع بزرگ ديگر اماميّه نيز از آن متن استفاده كرده، با داخل
نمودن فتاواى خود در متن مزبور همان سنّت پسنديده را تعقيب كردند، تا اينكه در حال
حاضر، با بازنويسى مجدّد توضيح المسائل و افزودن پاسخ به مسائل مستحدثه، مسائل
شرعى مردم به صورت روان، منسجم و نوينى عرضه مىشود.
در ميان فقهاى اهل سنّت نيز، مجموعههايى تحت عنوان «مجموعه فتاوا ...» عرضه
مىگردد كه مسائل مورد نياز مقلّدان و پيروان خود را پاسخ مىگويند.
***
پنجم: تقليد در اصول دين
مشهور ميان علماى اسلام از فريقين اين است كه اصول دين و احكام اعتقادى
تقليدناپذيرند و بايد در اين ارتباط تحقيق كرد و به يقين، يا اطمينان رسيد. هر چند
گروهى تقليد در اصول دين را نيز جايز شمردهاند كه استدلال آنها خواهد آمد.
ادلّه عدم جواز تقليد در اصول دين:
عمدهترين دليل، دليل عقلى است؛ چرا كه به دليل «قاعده دفع ضرر محتمل» انسان
بايد براى دفع ضرر محتمل به دنبال حقايق جهان آفرينش و شناخت جهان آفرين باشد و
تكليف خود را در اين مجموعه هستى بداند. در برابر سخنان پيامبران و مناديان توحيد
و داعيان به خير و صلاح و بهشت و پاداش الهى، نمىتوان آرام نشست. چرا كه عقل حدّ
اقل اين