اسم الکتاب : دائرة المعارف فقه مقارن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 180
امكان تقييد اطلاقات قرآن به واسطه حديث قطعى است، زيرا بسيارى از احكام در
قرآن فقط به صورت كلى ذكر شده و مشخصات آن در روايات تعيين گرديده است. در بخش
عبادات، قرآن به صورت كلى از نماز و روزه و حج و غيره سخن به ميان آورده است، در
معاملات نيز به صورت كلى از حليّت بيع و حرمت ربا و ساير معاملات نام برده است. در
تمام اين موارد، كيفيّت، شرايط، اجزا و موانع، با روايات مشخص مىگردد، و نتيجه آن
تقييد اطلاقات است.
دليل حاكم و محكوم: دليل حاكم آن است كه به
دليل محكوم نظر دارد و موضوع دليل محكوم را توسعه مىدهد يا تضييق مىكند. دليل
حاكم هر چند در ظاهر به موضوع دليل محكوم نظر دارد، ولى در واقع نفى يا اثبات حكم
به لسان تضييق يا توسعه موضوع مىنمايد. به دو مثال ذيل توجّه كنيد:
قرآن ربا را حرام كرده است: «حَرَّمَ
الرِّبا»[1] حال اگر
در روايتى آمد:
اين روايت دليل حاكم شمرده مىشود و آيه، دليل محكوم به حساب مىآيد، زيرا
موضوع دليل محكوم (ربا) توسط دليل حاكم (روايت) محدود شده است، گرچه ظاهراً موضوع
ربا را نفى مىكند ولى منظور اين است كه حرمت ربا در اينجا برداشته شده است.
بنابراين، در واقع حكم تقييد شده امّا به لسان نفى موضوع ربا منحصر به آنجاست
كه طرفين، پدر و فرزند نباشند.
مثال ديگر: قرآن وضو را شرط صحت نماز مىداند: «إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ
وَ أَيْدِيَكُمْ ...»[3] حال اگر روايتى به عنوان دليل حاكم وارد شود كه:
اينجا دليل حاكم، موضوع دليل محكوم (صلاة) را توسعه داده و طواف را از مصاديق
نماز به حساب آورده است؛ ولى در حقيقت حكم وضعى اشتراط طهارت را براى غير نماز
(طواف) ثابت كرده است. ملاك در حكومت آن است كه اگر دليل محكوم نباشد، دليل حاكم
لغو مىشود. [5]
به تعبير روشنتر هنگامى كه مىفرمايد:
«الطواف بالبيت صلاة» مفهومش اين است كه مخاطب
نام صلاة و احكام آن را شنيده و در اين روايت مقصود اين است كه همان احكام در مورد
طواف نيز جارى است نه اين كه واقعاً طواف مصداق صلاة باشد.
دليل وارد و مورود: دليل وارد آن است كه مصداق
حقيقى و واقعى براى دليل مورود تعيين مىكند يا مصداقى از آن را نفى مىكند.
مثل ادلّه حجيّت خبر واحد كه وارد بر دليل برائت عقلى (قبح عقاب بلا بيان) است
چرا كه حقيقتاً بيان براى حكم شرعى است و ديگر موضوعى براى برائت باقى نمىماند. [6] يعنى با وجود
خبر واحد كه