اسم الکتاب : دائرة المعارف فقه مقارن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 158
در آيات فراوان ديگرى به صورت كلّى انحصار حكم به خداوند مطرح شده است: « «وَ اللَّهُ يَحْكُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ»؛ خداوند است كه حكم مىكند و هيچ كس بر ردّ حكم خدا قادر
نيست». [1]
از انحصار حاكميّت به پروردگار در مقام تشريع تعبير به توحيد در حاكميّت مىشود و اين
مطلب نيز در قرآن بازتاب گستردهاى دارد. قرآن در اين باره مىفرمايد:
« «إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا
إِلَّا إِيَّاهُ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ»؛ حكم تشريع تنها در دست خداست پس او به شما بندگان امر نموده كه جز او كسى را
نپرستيد، دين استوار اين است». [2]
صدور حكم تشريعى از ديگران با دو شرط امكانپذير است:
1. اين كه با اذن پروردگار باشد، چنانكه مىفرمايد:
« «يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ
فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ»؛ اى
داوود! ما تو را مقام خلافت در زمين داديم تا ميان خلق خدا به حق حكم كنى». [3]
2. اين كه حكم او به حكم خدا برگردد و در حقيقت حكم به دل خواه و به صورت
مستقل، بدون آن كه از ناحيه خدا باشد، وضع نشود: «وَ أَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ».[4]
بنابراين، حكم غير خدا لازم است در ادامه حكم و اراده پروردگار باشد و نتيجه
اين كه شارع و قانونگذار اصلى تنها خداوند است. [5]
***
دوم. عموم
فقهاى اسلام با صرف نظر از مذاهب مختلفى كه دارند، در اهم منابع استنباط با يكديگر
اشتراك نظر دارند، قرآن و سنّت دو ركن اساسى در به دست آوردن احكام است، تفاوتى كه
هست در نحوه برداشت از قرآن و در محدوده سنّت و در نحوه حجّيت اجماع و در ميزان
ارزش عقل، در استنباط احكام مىباشد. همچنين مذاهب اسلامى در برخى ديگر از منابع
فقهى، مانند قياس، استحسان و مذهب صحابه و ... تأمّلاتى دارند كه در خلال مباحث
آينده خواهد آمد.
***
سوم. نحوه به
كارگيرى ادلّه و منابع استنباط از سوى فقها، از نظم خاصى پيروى مىكند. آنان
طبيعتاً راهى را كه به يقين منتهى مىشود بر ساير راهها مقدّم مىدارند. سپس
راههاى ظنّى و ادلّه گمانآور (امارات) را جستجو مىكنند و پس از آن هنگام شك و
ترديد، به دنبال ادلّه احكام ظاهرى مىروند. [6]
منابع استنباط در همه جا منتهى به يقين نمىشود بلكه بخشى از آنها ظن به حكم
شرعى مىآورند و برخى حتى شك وجدانى را نيز برطرف نمىكنند.
اينجاست كه فقيه بايد اعتبار ادلّه ظنّى و همچنين اعتبار اصول و قواعدى را
ثابت كند كه در حال شك،