بنابراين مهم
اين است كه فراموش نكنيم تقيّه نه همه جا واجب است و نه جايز بلكه در پارهاى از
موارد حرام است يا يكى از بزرگترين گناهان!
اجازه دهيد
نخست به بررسى موارد تحريم تقيّه بپردازيم كه خود پاسخ دندانشكنى است براى همه
گروههاى گرفتار اشتباه، و زمينه روشنى خواهد شد براى همه آنها كه مىخواهند در
اين بحث مهم اسلامى بهتر بدانند و بهتر بينديشند.
***
به طور كلى هر گاه هدفهاى مهمترى از آنچه تقيّه
مىتواند آنرا حفظ كند به خطر بيفتد، شكستن سد تقيّه لازم است، زيرا همان گونه كه
اشاره شد تقيّه به مفهوم صحيح؛ شاخهاى است از شاخههاى قانون «اهم و مهم» كه
مىگويند:
به هنگام
قرار گفتن بر سر دو راهى تعارض دو هدف، آن را كه از اهميّت كمترى برخوردار است
فداى مهمتر كن!
همين قانون
كه گاهى تقيّه را واجب مىسازد، در شرايط ديگرى ترك آن را واجب مىشمرد.
در اخبار
اسلامى به پارهاى از موارد كه تقيّه در آن حرام اشاره شده بدون آنكه منحصر به
اين موارد باشد، زيرا قانون اهم و مهم چنانكه گفتيم روح اين مسأله را تشكيل مىدهد
و موارد اين قانون منحصر به يك يا چند تا نيست.
مواردى كه در
روايات اسلامى به آن اشاره شده است عبارتند از:
1- آنجا
كه حق به خطر بيفتد
آنجا كه پرده
افكندن بر روى عقيده و كتمان آن موجب نشر فساد؛ يا تقويت كفر و بىايمانى، يا
گسترش ظلم و جور؛ يا توسعه نابسامانىها؛ و يا تزلزل در اركان اسلام؛ و يا موجب
گمراهى مردم و محو شعائر و پايمال شدن احكام گردد؛ شكستن سد تقيّه واجب است حتى در
كتب فقه اسلامى در بحث «جهاد» لزوم دست زدن به جهاد در اينگونه موارد- البتّه زير
نظر حكومت اسلامى- پيش بينى شده است.
بنابراين
اشتباه بزرگى است اگر ما خيال كنيم تقيّه حتى در اين موارد مباح است! اينگونه
تقيّهها «تقيّه ويرانگر» و «منفى» و «زيانبار» است، تقيّهاى مجاز يا واجب است كه
سازنده و مثبت و در مسير وصول به هدف باشد نه در جهت مخالف و ضد آن.
جمله «و
لو بلغ ما بلغ» (بايد اقدام كرد و از لوازم آن نبايد ترسيد به هر جا كه منجر شود)
اشاره به همين موارد است كه «حق» به خطر افتاده است و بدون شكستن سد تقيّه رهايى
آن ممكن نيست.
در اينجا با
صراحت بايد گفت، بدون پرده حق را بر ملا ساخت نه تنها از طريق گفتار كه از طرق
عملى نيز بايد اقدام كرد.
امام صادق
عليه السلام در يك حديث كوتاه به كسانى كه ادعاى ايمان دارند و در اينگونه موارد
دست به دامان تقيّه مىزنند شديداً هشدار مىدهد و مىگويد: