اسم الکتاب : بررسى طرق فرار از ربا المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 78
نمىرود؛ پس
اگر روايت يا رواياتى چنين چيزى را تجويز كند، بايد توجيه و تفسير مناسب شود.
به عبارت
سوم: كارى كه راه فرار از آن به اين سادگى باشد، چه معنى دارد كه اين قدر آيه و
روايت در مذمّت آن بيان شود و چنين تعبيرات شديد و گاهى منحصر به فرد در مورد آن
گفته شود؟ (دقّت كنيد!)
در اينجا
سؤالى مطرح مىشود؛ ولى قبل از طرح اين سؤال، لازم است به عنوان مقدّمه و براى
روشن شدن سؤال، به تفاوت بين «حكمت حكم» و «علّت احكام» اشاره شود.
تفاوت بين
«علّت» و «حكمت» احكام
«علّت حكم» چيزى است كه حكم داير مدار آن است،
يعنى هر جا علّت باشد، حكم هم خواهد بود، و هر جا علّت نباشد، حكم هم نخواهد بود،
ولى «حكمت حكم» چيزى است كه غالبا همراه حكم هست و گاهى هم از آن جدا مىشود، يعنى
بعضى از اوقات على رغم اين كه حكمت وجود ندارد، حكم به قوّت خود باقى است.
مثلا در جمله
«لا تشرب الخمر لانّه مسكر؛ شراب ننوش چون مستكننده است.»
[1] مست كنندگى علّت حرمت نوشيدن شراب بيان شده است؛ بنابراين، هر جا كه
شراب، مستكننده باشد خوردن آن حرام است و اگر اين حالت از بين رفت (مثلا شراب
سركه شد) حرام نخواهد بود (يعنى حكم نيز از بين مىرود). [2]
[1]. مضمون اين جمله، در روايات فراوانى آمده
است. به كتاب وسائل الشّيعه، ج 17، ابواب الاشربة المحرّمة، باب 15 مراجعه كنيد.
[2]. توضيح اين نكته لازم است كه وجود إسكار
براى نوع مردم شرط است نه فرد خاص-
اسم الکتاب : بررسى طرق فرار از ربا المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 78