اسم الکتاب : اسلام و آزادى بردگان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 7
«انگلستان»
بود به طورى كه پس از مدّت كوتاهى (در سال 1840) برده فروشى حتى در مستعمرات! هم
ملغى شده بود.
در «فرانسه»
تا انقلاب 1848 و در «هلند» تا سال
1863 بردگى رايج بود و از آن به بعد خريد و فروش بردهها ممنوع گرديد.
در «آمريكا»
تا سال 1860 بردگى رواج خود را از دست نداده بود، ولى از آن سال، جنگهاى خونينى
بر سر اين موضوع در ميان آمريكاى شمالى و جنوبى در گرفت. جنوبىها كه به واسطه شدت
احتياج به بردهها در مزارع، طرفدار ادامه اين وضع بودند با شمالىها كه خود را تا
حدود زيادى از آن مستغنى مىديدند در افتادند، سرانجام پس از چهار سال اين جنگها
كه بعداً به نام «جنگهاى انفصال» ناميده شد
به نفع شمالىها پايان پذيرفت و بردگى در سراسر «آمريكا»
الغا شد، و بالاخره در اواخر قرن نوزدهم (حدود 90 سال قبل) كليه دولتها متفقاً
بردگى را قدغن كردند و از آن به بعد اگر احياناً خريد و فروشى روى بندهها صورت
مىگرفت علنى نبود.
ولى نبايد
فراموش كرد كه پيدايش وسايل ماشينى و تشكّل و نزديكى اجتماعات و كشف نيروهاى جديدى
كه جاى بردهها را تا حدود زيادى پر مىكرد، در الغاى بردگى تأثير عميقى داشت!
***
تغيير شكل بردگى
اما در عين
حال نبايد گمان كرد بردگى از اين زمان به بعد منسوخ گرديد، بلكه با كمال تأسف،
بردگى و استثمار بشر به صورت خطرناكتر و وحشتناكترى
در آمد كه آن «بردگى مستعمرات و ملّتها» بود، گرچه
تاريخ استعمار قبل از تاريخ الغاى بردگى است ولى مىتوان گفت هر اندازه
بردگى فردى رو به ضعف و اضمحلال مىرفت پايههاى بردگى دسته جمعى و «استعمار»
قوىتر و نيرومندتر مىشد و بدبختانه فجايع دوران بردگى فردى به صورت موحشترى در
دوران استعمار تكرار گرديد!
اين بار اسم
برده «بردگى منفور» ديگر برده نمىشد، به عكس كلمه جالب
«استعمار» كه در اصل به معناى «كوشش در راه
آباد كردن است» (در ظاهر آباد كردن ممالك ضعيف و در واقع آباد كردن ممالك
استعمارگران!) جاى آن را گرفت، ولى چيزى نگذشت كه «استعمار» ماسك موقتى خود را
برداشت و قيافه واقعى خود را نشان داد، تا آنجا كه در لغت نامه
دهخدا چنين مىخوانيم:
«استعمار در اصطلاح كنونى، تصرف عدوانى دولتى
قوى، مملكتى ضعيف را، و غصب اموال و پايمال كردن حقوق و فعال مايشائى وى، در آنجا
مىباشد. بعداً اضافه مىكند: دول استعمارى دول قوى را مىگويند كه به عنوان
آبادكردن مملكت ملتى ضعيف، آن را تحت سلطه خويش در مىآورند»!
قابل توجه
اينكه دولتهايى كه در امر الغاى بندگى پيشقدم بودند (مانند انگلستان) در
امر استعمار هم پيشگام بودند و سرزمينهاى آباد و زرخيرى (مانند هندوستان) را در
اختيار داشتند و ملّتهاى عظيمى را
اسم الکتاب : اسلام و آزادى بردگان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 7