اسم الکتاب : اسلام و آزادى بردگان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 39
بكار
بيندازيم.
در اينجا
دنباله سخنى كه آقاى انيشتن در اين زمينه گفته و بسيار جمله جالبى است متذكر
مىگردم و خواهش مىكنم درست به اين جملهها دقت كنيد.
سخنى از
انيشتين
انيشتين در
كتاب «دنيايى كه من مىبينم» در صفحه 59 چنين مىگويد:
من تأييد
مىكنم كه اين «مذهب وجود» يا «مذهب عالم هستى» (چون معتقد است مذهب صحيح مذهب
وجود است يعنى مذهب وجود مذهبى است كه سرچشمه ايمان به آن همان نظام جهان هستى
باشد اين نظام ما را به وجود يك مبدأ متوجه كند، مبدائى كه داراى علم و انديشه
است) من تأييد مىكنم كه اين مذهب وجود يا مذهب عالم هستى قوىترين و عالىترين
محرك تحقيقات و مطالعات علمى است (يعنى در پناه اين مذهب تحقيقات علمى در تمام
رشتههاى علوم طبيعى صورت مىگيرد).
فقط آنها كه
معناى كوشش خارج از حد و باور نكردنى دانشمندان، و مهمتر از همه فداكارى و كوشش
طلايهها و پيش قراولان علمى يعنى كار خردكننده تئورى سازان را مىشناسند،
مىدانند و مىتوانند نيروى عظيم هيجاناتى را كه مصدر اين همه ابداعات عجيب و كاشف
واقعى فنومنهاى زندگى است دريابند.
بعد نتيجه
مىگيرد و مىگويد:
آيا چه الزام
و اعتقادى از نظم جهان هستى و چه اشتياق عجيبى نيوتن را نيرو و توان مىبخشد كه
سالها در تنهايى و سكوت محض براى توضيح دادن و از پيچيدگى درآوردن نيروى جاذبه و
نظام فلكى رنج برد.
جمله، جمله
عجيبى است.
مىگويد:
آقاى نيوتن مثلًا اوّلين بار ديدى سيب از درخت جدا شد به روى زمين افتاد چندين سال
در دنبال اين موضوع فكر كرد چه الزامى داشت فكر كند، خوب بود بگويد اين يك تصادف
است و بدون نظام.
اما نيوتن در
اعماق فكر و مغزش مىدانست اين نيروى جاذبه حسابى دارد، قانونى دارد برنامهاى
دارد، اين جهان همه چيزش مشمول نظامى است و آن نظام از يك مبدأ علم و دانش سرچشمه
مىگيرد.
پس من بايد
فكر كنم قانون جاذبه را كشف كنم و بدانم «هر دو جسمى يكديگر را به نسبت مستقيم
جرمها و به نسبت معكوس مجذور فاصلهها جذب مىكنند» چند سال مطالعه كرد اين قانون
را كشف كرد، اگر اين دانشمند مادى واقعى بود و معتقد بود اين جهان معلول مبدئى است
بدون فكر و انديشه، نبايد دنبال نظام و دنبال قانون بگردد، ممكن است انواع
بىنظمىها دست به دست هم داده باشد و اين صحنههايى كه جلوههاى جاذبه است ايجاد
كرده باشد پس بايد گفت در اعماق ذهنش ايمان به يك نظام بوده، يا آقاى كپلر براى
كشف قوانين حركت سيارات در درون نظام منظومه شمسى فكر مىكند، معلوم مىشود ايمان
دارد نظامى هست، حسابى هست؛ برنامهاى هست، بايد آن را پيدا كرد.
اگر ايمان به
نظام نداشت، هرگز سالها به خود زحمت نمىداد آن نظام را كشف كند پس همين كوشش
اسم الکتاب : اسلام و آزادى بردگان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 39