اسم الکتاب : اخلاق در قرآن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 76
3- اخلاق فردى و اجتماعى
مسأله مهّم ديگرى كه ذكر آن در اينجا لازم به نظر مىرسد اين است كه: آيا
مسائل اخلاقى در رابطه با انسانهاى ديگر شكل مىگيرد بطورى كه اگر يك انسان تنهاى
تنها زندگى كند، اخلاق براى او مفهوم نخواهد داشت؟ يا اين كه پارهاى از مفاهيم
اخلاقى درباره يك انسان تنهاى تنها نيز صادق است، هر چند قسمت اعظم مسائل اخلاقى
در رابطه انسانهاى ديگر پيدا مىشود، و از اين نظر مىتوانيم اخلاق را به دو بخش
تقسيم كنيم؟
در پاسخ اين سؤال توجّه شما را به بحثى كه در كتاب «زندگى در پرتو اخلاق» آمده و عيناً
آن را در زير مىآوريم، جلب مىكنيم:
«بعضى معتقدند تمام اصول اخلاقى
بازگشت به مناسبات خاصّ اجتماعى انسان با ديگران مىكند، بطورى كه اگر اجتماعى
اصلًا وجود نمىداشت و هر انسان كاملًا جدا از ديگران مىزيست، و هر فردى بى خبر از
وجود ديگرى زندگى مىكرد، اخلاق اصلًا مفهومى نداشت!
«زيرا غبطه، حسد، و تواضع، و تكبّر، و
حسن ظن، و عدالت، و جور، و عفّت، و سخاوت، و امثال اينها همه از مسائلى است كه فقط
و فقط در اجتماع و برخورد انسان با ديگران، مفهوم دارد؛ بنابراين، انسان منهاى
اجتماع، با انسان منهاى اخلاق، همراه خواهد بود.
«ولى به عقيده ما در عين اين كه بايد
اعتراف كرد كه بسيارى از فضائل و رذائل اخلاقى با زندگى اجتماعى انسان بستگى دارد،
چنان نيست كه اين مسأله عموميّت داشته باشد، زيرا بسيارى از مسائل اخلاقى هستند كه
فقط جنبه فردى دارند، و در مورد يك انسان تنها نيز كاملًا صادق است؛ مثلًا، صبر و
جزع بر مسائل، شجاعت و ترس در برابر پيشامدها، استقامت و تنبلى در راه رسيدن يك
فرد به هدف خود، غفلت و توجّه نسبت به آفريدگار جهان، شكر و كفران در برابر
نعمتهاى بىپايان او و امثال اين امور كه علماى اخلاق در كتب اخلاقى از آن بحث
نمودهاند و جزء فضائل يا رذائل اخلاقى شمردهاند
اسم الکتاب : اخلاق در قرآن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 76