اسم الکتاب : اخلاق در قرآن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 74
3- در جاى ديگر پيدايش صفت نفاق را نتيجه دروغگويى مكرّر و خلف وعده الهى
مىشمرد، مىفرمايد: «فَاعْقَبَهُمْ نِفاقاً
فى قُلُوبِهِمْ الى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِما اخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوْهُ
وَبِما كانُوا يَكْذِبُونَ؛ عمل آنها نفاق
را در دلهايشان تا روزى كه خدا را ملاقات كنند مستقر ساخت، اين (پيدايش خوى نفاق
ريشهدار) به خاطر آن است كه از پيمان الهى تخلّف جستند، و كراراً دروغ گفتند.» (سوره توبه، آيه 77)
توجّه داشته باشيد كه «يكذّبون» فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد، و بيانگر تأثير
اين عمل سوء، يعنى دروغ، در پيدايش روح نفاق است؛ زيرا مىدانيم دروغ گفتن آن هم
در چهره انسان راستگو چيزى جز دوگانگى ظاهر و باطن نيست و نفاق درونى مبدّل شدن
اين حالت به يك ملكه است.
تأثير متقابل اخلاق و عمل در احاديث اسلامى
اين حقيقت كه اعمال نيك و بد در روح انسان اثر مىگذارد، و به آن شكل مىدهد،
و خوهاى نيك و بد را مستحكم مىكند، بازتاب گستردهاى در احاديث اسلامى نيز دارد،
كه به عنوان نمونه سه حديث زير قابل دقّت فراوان است:
پدرم (امام باقر عليه السلام) مىفرمود: چيزى بدتر از گناه قلب را فاسد
نمىكند، گناه قلب را تحت تأثير خود قرار مىدهد و تدريجاً در آن اثر مىكند تا بر
آن غالب گردد؛ در اين هنگام قلب وارونه مىشود، و بالاى آن پايين قرار مىگيرد.» [1]
البتّه اين حديث بيشتر ناظر به دگرگون شدن افكار بر اثر گناه است، ولى در
مجموع، تأثير گناه را در تغيير روح انسان منعكس مىكند.
2- در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام آمده است: