و بيشتر مردم هر چند اصرار داشته باشى ايمان نمىآورند!»
در اين آيات ايمان و پاكيزگى و شكر به عنوان يك ارزش محسوب شده هر چند اكثريّت
مردم با آن مخالف باشند؛ و بىايمانى و ناپاكى و كفران، يك ضدّ ارزش به حساب آمده
هر چند از سوى اكثريّت پذيرفته شود.
اميرمؤمنان على عليه السلام نيز كراراً در خطبههاى «نهج البلاغه» بر اين معنى تأكيد كرده است
كه پذيرش و عدم پذيرش خو يا عملى از سوى اكثريّت هرگز معيار فضيلت و رذيلت و حسن و
قبح و ارزش و ضدّ ارزش نيست.
حق و باطلى داريم، و براى هر كدام طرفدارانى است؛ اگر باطل حكومت كند، جاى
تعجّب نيست، از دير زمانى چنين بوده؛ و اگر پيروان حق كم باشند، چه بسا افزوده
گردند (و پيروز شوند)!» [2]