اصولًا مسأله هجرت كه از اساسىترين مسائل در اسلام است تا آنجا كه تاريخ
اسلام بر پايه آن بنياد شده، فلسفههائى دارد كه يكى از مهمترين آنها فرار از محيط
آلوده و نجات از تأثيرات سوءِ آن است.
هجرت، بر خلاف آنچه بعضى مىپندارند، مخصوص آغاز اسلام نبوده بلكه در هر عصر و
زمانى جارى است كه اگر مسلمانان در محيطهاى آلوده به شرك و كفر و فساد باشند و
عقائد يا اخلاق آنها به خطر بيفتد، بايد از آنجا مهاجرت كنند. در حديثى از
پيامبراكرم صلى الله عليه و آله مىخوانيم:
«مَنْ فَرَّبِدينِهِ مِن ارْضٍ الى
ارْضٍ وَانْ كانَ شِبْراً مِنَ الْارْضِ اسْتَوْجَبَ الْجَنَّةِ وَكانَ رَفِيقَ
مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله وَابْراهيمَ عليه السلام؛
كسى كه براى حفظ آئين خود از سرزمينى به سرزمين ديگر- اگر چه به اندازه يك وجب
فاصله داشته باشد- مهاجرت كند، مستحقّ بهشت مىگردد و همنشين محمّد صلى الله عليه
و آله و ابراهيم عليه السلام (دو پيامبر بزرگ مهاجر) خواهد بود! [1]
تكيه بر مقدار شِبر (مقدار يك وجب) دليل بر اهمّيّت فوقالعاده اين مسأله است
كه به هر مقدار و در هر عصر و زمان مهاجرت انجام گيرد، هماهنگى با پيامبراسلام صلى
الله عليه و آله و ابراهيم عليه السلام حاصل خواهد شد.
كوتاه سخن اين كه، در هر عصر و زمان، محيط در ساختن شخصيّت و اخلاق انسانها
مؤثّر بوده است و پاكى و يا ناپاكى محيط، عامل تعيين كنندهاى محسوب مىشود؛ هر
چند مسأله، جنبه جبرى ندارد. بنابراين، براى پاكسازى اخلاق و پرورش ملكات فاضله،
يكى از مهمترين امورى كه بايد مورد توجّه قرار گيرد، مسأله پاكسازى محيط است.
و اگر محيط به قدرى آلوده باشد كه نتوان آن را پاك كرد، بايد از چنين محيطى