جناب پاپ با
نقل قطعه تاريخى مذكور، دو اتّهام بىاساس را به اسلام نسبت داده است: نخست اتّهام
خشونت و پيشرفت اسلام در سايه زور و شمشير! ديگر اتّهام ناسازگارى آئين مقدّس
اسلام با علم و خردورزى!
گرچه اين
اتّهامات اتّهامهاى تازه و جديدى نيست، و كسانى كه از يكسو شاهد پيشرفت سريع و
چشمگير اسلام بوده، و از سوى ديگر قادر بر مقابله منطقى با اين دين و فرهنگ قوى آن
نبودهاند، سعى كردهاند با انواع برچسبها و دروغها از جمله برچسبهاى مذكور،
مانع اسلام آوردن ديگر تشنگان حقيقت شوند، ولى اين سخن از يك مقام مذهبى كه
عاليترين مقام كاتوليكهاى جهان است، و طبيعتاً بايد آشنايى كافى از ديگر اديان
مطرح جهان داشته باشد، بسيار اعجاب آور است. لذا لازم بود پاسخ شايستهاى به اين
تهمتهاى ناروا داده شود، آنچه در اين نوشتار ملاحظه مىكنيد پاسخ به اتهام اوّل
است. و به خواست خدا بىاساس بودن اتّهام دوم ايشان را نيز با ادلّه و مدارك معتبر
تقديم علاقمندان خواهيم كرد.
***
نوشتهاى كه پيشرو داريد بخشى از مباحث تفسيرى
مرجع عاليقدر حضرت آية اللَّه العظمى مكارم شيرازى (مدّ ظلّه العالى) است، كه در
ماه مبارك رمضان ايراد گرديده، و در قالب كتاب «والاترين بندگان» منتشر شد.