نه تنها مردم
مدينه در اين سفر، پيامبر صلى الله عليه و آله را همراهى مىكردند، بلكه مسلمانان
نقاط مختلف شبه جزيره عربستان نيز براى كسب يك افتخار تاريخى بزرگ به همراه پيامبر
صلى الله عليه و آله بودند.
آفتاب حجاز
بر كوهها و درّهها آتش مىپاشيد، امّا شيرينى اين سفر روحانى بىنظير، همه چيز را
آسان مىكرد.
ظهر نزديك
شده بود، كم كم سرزمين جُحفه و سپس بيابانهاى خشك و سوزان
«غدير خم» از دور نمايان مىشد.
اينجا در
حقيقت چهار راهى است كه مردم سرزمين حجاز را از هم جدا مىكند.
راهى به سوى
مدينه در شمال، و راهى به سوى عراق در شرق، و راهى به سوى غرب و سرزمين مصر و راهى
به سوى سرزمين يمن در جنوب پيش مىرود. و در همين جا بايد آخرين خاطره و مهمترين
فصل اين سفر بزرگ انجام پذيرد، و مسلمانان با دريافت آخرين دستور، كه در حقيقت
نقطه پايانى در مأموريّتهاى موفقيّتآميز پيامبر صلى الله عليه و آله بود، از هم
جدا شوند.
روز
پنجشنبه، سال دهم هجرت بود، و درست هشت روز از عيد قربان مىگذشت؛ ناگهان از سوى
پيامبر صلى الله عليه و آله دستور توقّف به همراهان داده شد؛ مسلمانان با صداى
بلند، آنهايى را كه در پيشاپيش قافله در حركت بودند به بازگشت دعوت كردند، و مهلت
دادند تا عقب افتادگان نيز برسند؛ خورشيد از خطّ نصف النّهار گذشت؛ مؤذّن پيامبر
صلى الله عليه و آله با صداى «اللَّه اكبر»
مردم را به نماز ظهر دعوت كرد؛ مردم به سرعت آماده نماز مىشدند، امّا هوا بقدرى
داغ بود كه بعضى مجبور بودند، قسمتى از عباى خود را به زير پا و طرف ديگر آن را به
روى سر بيفكنند، در غير اين صورت ريگهاى داغ بيابان و اشعّه آفتاب، پا و سر آنها
را ناراحت مىكرد.
[1] بعضى تعداد همراهان پيامبر صلى الله عليه و
آله را 90 هزار و برخى 112 هزار و عدّهاى 120 هزار و بعضى 124 هزار نوشتهاند.
اسم الکتاب : آيات ولايت در قرآن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 37