اسم الکتاب : آفريدگار جهان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 203
موجودات محدود مادّى و طبيعى است و بس. بنابراين چگونه مىشود چيزى را كه غير
محدود است، با ابزار طبيعى درك نمود؟
خدا و موجودات ماوراى طبيعت از قلمرو علوم طبيعى خارج هستند و چيزى كه از
طبيعت خارج باشد، هرگز نبايد انتظار داشت كه با اسباب طبيعى درك شود.
ماوراى طبيعت نامش با خود اوست و با مقياس علوم طبيعى قابل سنجش و محاسبه
نيست، همچنان كه در رشتههاى مختلف علوم طبيعى، براى هر كدام، ابزار و مقياسهايى
معيّن شده كه به درد ديگرى نمىخورد، مانند: وسائل مطالعات فلكى، تشريح و
ميكروبشناسى كه با يكديگر تفاوت زيادى دارند.
همان طور كه عاقلانه نيست به يك منجّم و ستاره شناس گفته شود كه فلان ميكروب
را با وسايل و محاسبات نجومى براى ما ثابت كن، همچنين نبايد از متخصّص رشته
ميكروبشناسى هم انتظار كشف قمرهاى مشترى را با وسايل ميكروبشناسى داشت، زيرا هر
كدام در قلمرو علمى خود مىتوانند تصرف كنند و نمىتوانند نسبت به خارج از محدوده
خود به نفى و اثبات بپردازند.
بنابراين ما چگونه به علوم طبيعى حق مىدهيم كه در خارج از طبيعت بحث كند، با
آنكه منطقه نفوذ آن، محدود به طبيعت و آثار و خواصّ آن است؟!
نهايت حقى را كه مىتوان براى يك علم طبيعى قائل شد اين است كه او مىتواند
بگويد: من نسبت به ماوراى طبيعت، سكوت اختيار مىكنم، چون از حدود مطالعه و ابزار
كارم خارج است، نه اينكه انكار كند.
چنانكه «اگوست كنت» كه يكى از پايه گذاران اصول فلسفه حسّى است، در كتاب
كلماتى در پيرامون فلسفه حسّى مىگويد:
«چون ما از آغاز و انجام موجودات، بى خبريم نمىتوانيم وجود موجود سابق يا
لاحقى (آينده) را انكار كنيم، همچنانكه نمىتوانيم آن را اثبات كنيم. (دقّت كنيد)
به طور خلاصه همانطور كه فلسفه حسّى، به واسطه جهل مطلق- در اين قسمت-
اسم الکتاب : آفريدگار جهان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 203