اسم الکتاب : آفريدگار جهان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 190
سوم: در باب بيست و چهارم، سفر خروج، آيه نهم
مىگويد:
«و موسى با هارون، ناداب و هفتاد نفر از مشايخ بنىاسرائيل بالا رفت و خداى
اسرائيل را ديدند! و زير پاهايش مثل صنعتى از ياقوت كبود شفّاف و مانند ذات آسمان
در صفا و بر سروران بنى اسرائيل دست خود را نگذارد. پس خدا را ديدند و آشاميدند!!».
مطابق اين آيات، بنى اسرائيل خداوند را در بالاى كوه مىبينند و او را
مىخورند و مىآشامند!
چهارم: در باب ششم، سفر پيدايش، آيه دوم مىگويد:
«پسران خدا، دختر آدميان را ديدند كه نيكو منظر (زيبا) و از هر كدام كه
خواستند، زنان براى خويشتن مىگرفتند!».
در اين آيه، پسران خدا، عاشق دختران زيباى آدميان شده و وسايل ازدواج با آنها
را فراهم مىسازند!
پنجم: در باب يازدهم، سفر پيدايش، آيه پنجم مىگويد:
«و خداوند نزول نمود (پايين آمد) تا شهر و برجى را كه بنى آدم بنا مىكردند
ملاحظه نمايد!».
و در اينجا هم خداوند به تماشاى هنر نمايىهاى بندگانش مىپردازد و راه طولانى
آسمان و زمين را به همين منظور مىپيمايد.
اين بود مختصرى از كلمات آنها كه در حقيقت نمودارى از افكار خرافى ارباب كليسا
و يهود است كه در آنها نادانى، ناتوانى و انواع صفات بشرى را به ذات خداوند نسبت
دادهاند.
بسيار روشناست كه نه تنها يك دانشمند طبيعى بلكه يك فرد عادى درس خوانده هم،
سطح افكارش بالاتر از آن است كه پايبند به اين موهومات و خرافات شود و چنين خدايى
را خالق اين جهان پهناور و به وجود آورنده اسرار شگرف آن بداند.
اسم الکتاب : آفريدگار جهان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 190