بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله مفيض الحكم، والصلوة على محمد وآله وسلم. دى يك ناگاه از عراق وفاق ب [1] ، وسرحدّ بسط و استنطاق،رقمى از عزيزى رسيد. مشعر به استكشاف معنى «أنا النقطة التي تحت الباء». چون در وقتى بود كه قهرمان زمان مخدّرات سراپرده غيب بر منصّات [2] صحارى عيان، در حجله نوبهار، بر تخت مرغزار و مطيّه شاخسار در جلوه گرى داشته، قواى بوقلمون آساى ناهيد هر دم رنگى مى نمودند، و ابداعيان [3] سرادق «كن فيكون» هر لحظه به نيكى ظاهر مى شدند، گاهى روى دلجوى غنچه عذراء، كه مريم آسا در بكرى آبستن گشته صدگونه مى آراستند، و گاهى زبان غزلسراى بلبل كه عيسى وش در مهد گويا شده، هزار دستان [4] تلقين مى كردند، شقايق با شما مه راز مى گفت-صبا تفسيـر آيت بـاز مى گفت فسبحان من ليس كمثله شيء وهو السميع البصير. [5] هر آينه قلم نيز سوسن مانند زبان افصاح كشيدن گرفت، وآنچه در چمن زمان و
[1] عراق: كناره دريا بدرازا، وفاق: سازگارى و سازدارى؛ عراق وفاق: هم مسلكان در اين راه(عرفان).[2] منصات: جمع منصّة جاى ظاهر شدن چيزى.[3] ابداعيان: جمع ابداعى چيزهاى تازه و بديع.[4] هزاردستان: هزارآواز ـ عندليب.[5] اقتباس از سوره شورى آيه 11: …ليس كمثله شيه وهو السميع البصير و لى در نسخه دانشگاه بدينصورت است فسبحان الذي بيده ملكوت كل شيء وهو السميع البصير.