اسم الکتاب : حكمت نامه بسيج المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 287
5/ 2 ياران سيد الشهداء
478. امام سجاد عليه السلامدر بيان وقايع روز تاسوعا، هنگامى كه امام حسين عليه السلام يارانش را در نزديكى غروب جمع كرد: به امام عليه السلام نزديك شدم تا سخنانش را بشنوم. در حالى كه آن زمان، بيمار بودم، شنيدم كه به يارانش مىگويد: «خداى را به بهترين ستايشها مىستايم و او را بر خوشى و سختى، سپاس مىگويم. خدايا! من تو را سپاس مىگزارم؛ چون ما را با نبوّت، گرامى داشتى و به ما قرآن آموختى و ما را فهم دينشناسى عنايت فرمودى و به ما گوش و چشم و دل دادى. پس ما را از سپاسگزاران قرار ده.
امّا بعد؛ من يارانى وفادارتر و بهتر از ياران خويش، سراغ ندارم و خاندانى نيكوكارتر و به هم نزديكتر از خاندانِ خود نمىشناسم. خداوند از جانب من خيرتان دهد!
بدانيد كه من گمان مىبرم امروز، آخرين روز مهلت ما و ايشان است، هان! من به شما اجازه دادم همگى برويد كه گِره بيعتم را از گردنتان گشودم. اين شب، پوشش شماست. آن را مَركب خود سازيد و برويد».
برادران و پسران و برادرزادگانش و نيز دو پسر عبد اللّه بن جعفر گفتند: چرا چنين كنيم؟! تا پس از تو بمانيم؟! خدا هرگز اين را براى ما پيش نياورد.
عبّاس بن على رضوان خدا بر او باد آغازگر اين سخن بود و ديگران در پى او و چون او سخن گفتند.
امام حسين عليه السلام فرمود: «اى پسران عقيل! كشته شدن مسلم براى شما كافى است. برويد كه من به شما اجازه دادم».
آنان گفتند: سبحان اللّه! آنگاه مردم چه مىگويند؟ مىگويند: ما بزرگ و سالار و پسرانِ بهترين عموهايمان را وا نهاديم و با آنان، نه تيرى پرتاب كرديم و نه نيزهاى زديم و نه شمشيرى بركشيديم و نمىدانيم چه كردند. نه، به خدا سوگند، چنين نكنيم؛ بلكه جان و مال و خاندانمان را فداى تو كنيم و همراه تو پيكار مىكنيم تا هرجا كه تو درآيى. خدا زندگى پس از تو را روسياه بدارد.
و مسلم بن عوسجه در برابر امام حسين عليه السلام برخاست و گفت: آيا تو را تنها گذاريم، در حالى كه هنوز در برابر خدا حجّتى در اداى حقّت نداريم؟!
هان! به خدا سوگند، [دست از تو برندارم] تا سينههايشان را با نيزهام بشكافم و تا آنگاه كه دسته شمشيرم را به دست دارم، با آنان بجنگم و اگر سلاح جنگ نيز نداشته باشم، بر ايشان سنگ بيندازم. به خدا سوگند، دست از تو بر نداريم، تا آنكه خدا بداند ما پس از پيامبر صلى الله عليه و آله، حرمت تو را پاس داشتيم.
به خدا سوگند، اگر مىدانستم كه كشته مىشوم و سپس زنده مىگردم و سوزانده مىشوم، سپس دوباره زنده مىشوم و [خاكسترم] را به باد مىدهند و هفتاد بار با من چنين كنند، از تو جدا نمىشدم تا مرگ خويش را در يارى تو ببينم. حال چگونه از تو جدا شوم با اينكه يك كشته شدن بيش نيست و پس از آن هم كرامت بىپايان ابدى است؟!
و زهير بن قين بجلى درود خدا بر او باد برخاست و گفت: به خدا سوگند، دوست داشتم كه هزار بار كشته شوم و زنده گردم
و خداى متعال، قتل را بدان وسيله از تو و اين جوانان خاندانت دور سازد.
ديگر ياران امام حسين عليه السلام نيز سخنانى مانند هم و براى ابراز فداكارى خود بيان داشتند و امام عليه السلام نيز براى آنان، پاداش خيرخواست و به خيمه خود بازگشت.
اسم الکتاب : حكمت نامه بسيج المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 287