اسم الکتاب : حكمت نامه جوان المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 408
پدرت بر تو روا داشته است.
عمرو
گفت: او را به من بسپار تا شاهرگهايش را از سينهاش بيرون كشم.
ابن
هاشم به وى گفت: هى، پسر عاص! اين دليرىات، در روزهاى صِفّين كجا بود كه تو را به
هماوردى مىخوانديم؟! آنگاه كه پاى مردان در باتلاقى از خون فرو مىرفت و راهها
بر تو تنگ شده بودند و به هلاكت، نزديك گشته بودى؟!
به
خدا سوگند، اگر [اينك نيز] به معاويه نزديك نبودى، پيكان تيزپَرى به سويت
مىافكندم كه از درفش، تيزتر و زخمش از زخم آن، كارىتر بود؛ زيرا كه تو همواره بر
هوس خود مىافزايى و در سرگشتگى راه مىسپارى و به ريسمان پوسيده سوداهايت
چسبيدهاى، همچون كورِ راه گم كرده در شب تيره!
معاويه
از سخنانى كه از ابن هاشم شنيد، در شگفت ماند و فرمان داد او را زندانى كنند، و از
كشتن وى خوددارى كرد.[1]
3/ 25
عَدىّ بن حاتم
ابو
طريف عَدىّ بن حاتم بن عبد اللّه طايى، فرزند سخاوتمند مشهور عرب، حاتم طايى، و از
ياران پيامبر خداست.
عَدى،
رياست قبيله خود (طَى) را به عهده داشت و در سال هفتم هجرى به حضور پيامبر رسيد و
اسلام آورد. پيامبر صلى الله عليه و آله او را گرامى داشت و به وى حرمت نهاد.
عدى،
در دگرگونىهاى پس از پيامبر خدا، به ولايت على عليه السلام وفادار ماند و از حريم
حق و ولايت، دفاع كرد. او در نبردهاى على عليه السلام همراه وى بود و چون يكى از
فرزندانش به معاويه پيوست، از آن فرزند، برائت جست. سخنان او در برابر