responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : حكمت نامه جوان المؤلف : محمدی ری‌شهری، محمد    الجزء : 1  صفحة : 13

درآمد

حكمت‌نامه جوان، ويژه رهنمودهاى حكيمانه اسلام براى بهره‌بردارى هرچه بيشتر جوانان عزيز از فرصت گران‌بهاى جوانى است.

پيش از هر سخن، در اين باره، بايد به اين پرسش پاسخ داد كه: به چه كسى جوان گفته مى‌شود؟ و جوانى در چند سالگى آغاز مى‌گردد و كى پايان مى‌پذيرد؟

تعريف «جوانى»

واژه «جوان» يا «بُرنا»، در زبان فارسى به معناى هر چيزى است كه از عمر آن، چندان نگذشته باشد؛[1] امّا در فرهنگ عربى، دو تعبير رايج در مورد جوان وجود دارد؛ يكى: «فَتى»[2] و ديگرى «شاب». اوّلى، از ريشه «فَتَىَ/ فتو (طراوت و



[1] در لغت‌نامه دهخدا و فرهنگ عميد، جوان چنين معنا شده است: انسان يا حيوان يا درخت كه به حدّ ميانه عمر طبيعى خود، رسيده باشد.

[2] در زبان عرب، انسان از هنگامى كه در رَحِم مادر است تا هنگام پيرى، نام‌هايى به ترتيب به اين شرح دارد: 1. پيش از تولّد: جنين، 2. پس از تولّد: وليد، 3. شيرخوارگى: رضيع، 4. از شير گرفته شده: فطيم، 5. با دست و پا راه مى‌رود: دارِج، 6. به پنج وجب رسيده: خماسى، 7. دندان‌هايش افتاده: مثغور، 8. دندان‌هايش روييده: مثغّر، 9. بالاتر از ده سالگى: مترعرع و ناشئ، 10. نزديك احتلام يا رسيدن به اين سن: يافع و مراهق، 11. پس از احتلام و برومندى: حَرور( و در همه اين حالات به وى« غلام» گفته مى‌شود)، 12. سبزه‌هاى سبيلش روييده: قد بقل وجهه، 13. هنگامى كه چهره‌اش طراوت يافته: فتى و شارخ، 14. به نهايت جوانى رسيده: مجتمع، 15. ما بين سى سالگى و چهل‌سالگى: شاب، 16. از چهل‌ساله تا شصت‌ساله: كَهل( و گفته شده از 34 ساله تا 51 ساله، كهل است)، 17. از اين به بعد، شيخ( بحار الأنوار: ج 60 ص 351، به نقل از: سرّ الأدب).

اسم الکتاب : حكمت نامه جوان المؤلف : محمدی ری‌شهری، محمد    الجزء : 1  صفحة : 13
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست