اسم الکتاب : حكمت نامه امام حسين المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 73
1/ 6 معرفت شهودى
39. كفاية الأثر به سندش، از امام حسين عليه السلام: از اميرمؤمنان سؤال شد: اى برادر پيامبر خدا! آيا پروردگارت را ديدهاى؟
فرمود: «چگونه خدايى را بپرستم كه او را نديدهام؟! چشمها به ديده حس، او را نمىبينند؛ بلكه دلها با حقايق ايمان، او را مىبينند و اگر مؤمن، خدايش را به ديده سر ببيند، آن، مخلوق است [نه خالق]، كه ديده شدن با چشم، ويژگى مخلوق است و مخلوق را خالقى بايد. پس خدا را مخلوق و حادث كردهاى و هر كسى خدا را به مخلوقش مانند كند، براى خدا شريك گرفته است.
واى بر ايشان! آيا نشنيدهاند كه خداى متعال مىفرمايد: «ديدهها او را درنمىيابند و او ديدهها را دريابد، و اوست باريكبينِ آگاه»، و نيز گفتهاش كه: «هرگز مرا نخواهى ديد؛ امّا به كوه بنگر. اگر بر جاى مانْد، مرا مىبينى. پس چون خدايش بر كوه جلوه نمود، آن را متلاشى كرد»؟
و از نورش تنها به اندازهاى كه از سوراخِ سوزن مىگذرد، بر كوه تابيد. پس زمين، كوفته گشت و كوهها صاعقه زد و «موسى، بيهوش بر زمين افتاد»؛ يعنى مُرد، و «چون به هوش آمد» و روحش به او بازگشت، گفت: «منزّهى تو! به سوى تو بازگشتم». يعنى از گفته كسى كه مىپنداشت: تو ديده مىشوى، به معرفت خويش به تو كه ديدهها تو را در نمىيابند، بازگشتم، «و من، نخستين مؤمنم» و نخستين اقرار كننده به اين كه مىبينى و ديده نمىشوى و تو در ديدگاهى والا هستى».
40. الإقبال از امام حسين عليه السلام (در دعاى عرفهاى كه به ايشان منسوب است): خداى من! چرخش من در ميان آثار، موجب دورىِ ديدار مىشود. پس مرا
يكسر به خدمتى بدار كه به تو برساند.
چهسان چيزى كه در وجودش نيازمند توست، بر تو ره بنمايد؟! آيا براى جز تو ظهورى هست كه تو آن را نداشته باشى تا آن، آشكار كننده تو باشد؟! كى غايب شدهاى تا به راهنمايى نياز افتد كه به تو ره ببرد؟! و كِى دور گشتهاى تا آثار، رساننده به تو باشند؟! كور باد چشمى كه تو را مراقب خود نبيند و زيانبار باد سوداى بندهاى كه از محبّتت نصيبى برايش ننهادهاى!
خداى من! به مراجعه آثار، فرمان دادى. پس مرا با پوششى از نور و بينش و هدايت، باز گردان تا همان گونه از آنها درگذرم كه به سويشان رفته بودم؛ درون، از چشم دوختن به آنها محفوظ باشد و همّت، از اعتماد به آنها بركشيده شود، كه البته تو بر هر كارى، توانايى ....
خداى من! مرا با رحمتت بطلب تا به تو برسم و با نعمتت جذبم كن تا به تو روى آورم ....
خداى من! از گوناگونىِ آثار و تغيير حالتها دانستم كه تو مىخواهى خود را در هر چيز به من بشناسانى تا در هيچ چيز از تو بىخبر نمانم ....
تويى كه بر دلِ اوليايت، نور تاباندى تا تو را بشناسند و يگانهات شمرند و تويى كه [دوستىِ] ديگران را از دلهاى دوستدارانت جدا نمودى تا به جز تو محبّت نورزند و به جز تو پناه نياورند. تويى مونس آنان، هرگاه كه در دنيا احساس تنهايى كنند و تويى راهنماى ايشان، هرجا كه نشانهها بر ايشان آشكار شود.
آن كه تو را از دست داد، چه يافت؟ و آن كه تو را يافت، چه از دست داد؟ بىگمان، آن كه به جز تو رضايت داد، محروم گشت و آن كه جز تو را جُست، زيان كرد.
چگونه جز تو را اميد مىبرند، در حالى كه احسان را نگسستهاى؟ و چگونه از غير تو مىخواهند، در حالى كه خوى نعمتبخشى را تغيير ندادهاى؟ ....
تويى كه خدايى جز تو نيست. همه چيزها تو را مىشناسند و هيچچيز از تو بىاطّلاع نيست و تويى كه خود را در هر چيز به من شناساندى و تو را در هر
چيز، آشكار ديدم، و تو براى هر چيز، آشكارى.
اى آن كه با رحمانيت خويش، سيطره يافت و عرش در ذاتش نهان شد! آثار را با آثار، از ميان بُردى و ديگران را در محاصره نور افلاك، محو كردى.
اى كه در سراپرده عرشت از ديدهها نهان شدى، اى كه با والايىهايت جلوه نمودى و عظمتت بر همه چيز، سيطره يافت! چگونه پنهان باشى، در حالى كه آشكارى؟ چگونه غايب گردى، در حالى كه مراقب و حاضرى؟ تو بر هر كارى توانايى، و ستايش، تنها از آنِ خداست.
اسم الکتاب : حكمت نامه امام حسين المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 73