responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : حكمت نامه امام حسين المؤلف : محمدی ری‌شهری، محمد    الجزء : 1  صفحة : 205

173. الإرشاد: حسن پسر امام حسن عليه السلام يكى از دختران عمويش امام حسين عليه السلام را از ايشان خواستگارى كرد. امام حسين عليه السلام به او فرمود: «پسر عزيزم! هر كدام را كه بيشتر دوست دارى، برگزين»؛ امّا حسن، خجالت كشيد و پاسخى نداد.

امام حسين عليه السلام فرمود: «من، دخترم فاطمه را براى تو برگزيدم كه بيشترين شباهت را به مادرم فاطمه، دختر پيامبر خدا دارد».

174. دلائل الإمامة به نقل از حسين بن زيد، از امام زين العابدين، از امام حسين، از امام على عليهم السلام: شنيدم كه پيامبر خدا مى‌فرمايد: «فاطمه، به اين دليلْ فاطمه (بازداشته) ناميده شد كه او و پيروان و فرزندانش از آتش [دوزخ‌]، باز داشته شدند».

4/ 2 وفات فاطمه‌

175. الأمالى، مفيد به نقل از على بن محمّد هرمزانى، از امام زين العابدين، از امام حسين عليهما السلام: چون فاطمه عليها السلام دختر پيامبر صلى الله عليه و آله بيمار شد، به على عليه السلام سفارش كرد كه امرش را پنهان و خبرش را مخفى بدارد و هيچ‌كس را از بيمارى‌اش آگاه نكند

و على عليه السلام چنين كرد و خود، از او پرستارى مى‌كرد. اسماء بنت عميس نيز كه خدايش بيامرزد، او را بر مخفى داشتن اين امر، همان گونه كه فاطمه عليها السلام سفارش كرده بود، يارى مى‌داد.

چون وفاتش در رسيد، به اميرمؤمنان وصيّت كرد كه كارش را خود به عهده بگيرد و او را شبانه دفن كند و قبرش را بى‌نشان و مخفى بگذارد. اميرمؤمنان، اين كار را به عهده گرفت و فاطمه عليها السلام را به خاك سپرد و نشانه‌هاى قبرش را محو كرد.

چون دستش را از خاك قبر تكاند، غم به او هجوم آورد و اشك‌هايش بر گونه‌هايش ريخت. رو به قبر پيامبر خدا كرد و گفت: «اى پيامبر خدا! از من به تو سلام، و نيز از دختر و محبوب و روشنىِ چشمت و زائرت و خفته در خاك بقعه‌ات؛ او كه خدا پيوستن شتابان به تو را برايش برگزيد.

اى پيامبر خدا! شكيبايى‌ام براى از كف دادن يار مهربانت، كم گشته و توانِ حركتم از فقدان سَرور زنان، سست شده است، جز آن كه اقتداى من به سنّت تو و اندوهى كه در فراق تو به من دست داد، تسلّى‌بخش من در اين مصيبت است كه من، پس از جان دادنت بر روى سينه‌ام و بستن چشمانت با دستم، خود، عهده‌دارِ كارَت شدم و تو را در قبر نهادم و سنگش را محكم كردم. آرى! در كتاب خدا، درباره بهترين [عامل‌] تحمّل [مصيبت‌] آمده است: «ما از آنِ خداييم و به سوى او باز مى‌گرديم».

بى‌گمان، امانت، باز گردانده و گرو، باز گرفته شده و زهرا، رُبوده شد. چه زشت به نظر مى‌آيد آسمان و زمين، اى پيامبر خدا! اندوهم جاودان و شبم بى‌خواب است. اندوه از دلم بيرون نمى‌رود تا خداوند براى من نيز سراى اقامت تو را برگزيند. غمى دهشتناك و اندوهى هيجان‌زاست. چه زود از هم جدا

شديم! به خدا شكوه مى‌بَرَم.

دخترت، هجوم پشتْ در پشتِ امّتت بر من و خوردن حقّش را به تو خبر مى‌دهد. وضع او را از خود او بپرس. كه بسى دردمند كه چيزى در دلش عقده مى‌شود و راهى براى عقده‌گشايى نمى‌يابد، و او به زودى براى تو مى‌گويد، و خدا حكم مى‌رانَد، و او بهترينِ حاكمان است.

خدا حافظ، اى پيامبر خدا! خداحافظىِ كسى كه جدا شدنش از تو، از روى ناراحتى و ناخوش داشتن نيست. اگر باز مى‌گردم، از ملالت نيست و اگر مى‌مانم، از بدگمانى به وعده الهى به صابران نيست، كه صبر، مبارك‌تر و زيباتر است. اگر چيرگى اين چيرگان بر ما نبود، براى هميشه نزد قبرت مى‌ماندم و در كنارت معتكف مى‌شدم و چون زنِ فرزندْ مرده، بر بزرگى مصيبت، شيون مى‌كردم. در ديدرَسِ خدا، دخترت مخفيانه دفن مى‌شود و حقّش به زور خورده مى‌شود و آشكارا از [رسيدن به‌] ارثش بازش مى‌دارند، در حالى كه از عهد تو مدّتى نگذشته و تو از ياد نرفته‌اى.

اى پيامبر خدا! به خدا شِكوه مى‌برم و زيباترين شكيب را از تو مى‌آموزم. درودهاى خدا و رحمت و بركات او بر تو و فاطمه باد!».

اسم الکتاب : حكمت نامه امام حسين المؤلف : محمدی ری‌شهری، محمد    الجزء : 1  صفحة : 205
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست