اسم الکتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى المؤلف : گروهى از نويسندگان الجزء : 1 صفحة : 56
صفحات «حوادث» روزنامهها را پركرده است.
گلمن، معتقد است كه بسيارى از مشكلات ياد شده، ناشى از عدم كنترل ما بر روى هيجانهاست. لذا اگر ما سعى كنيم در كنار آموزشهاى علمى فرزندان و جوانانمان، مقولاتى مثل «سوادآموزى هيجانى»، «خودشناسى»، «خودسازى» و «هوش هيجانى» را نيز قراردهيم، آنها ياد خواهند گرفت كه وقتى عصبانى شدند، بهجاى اسلحه، از زبان و بهجاى زور، از همدلى استفاده كنند و بتوانند هيجانهاى خود را شناسايى، كنترل، و هدايت كنند.
پيشينه نظريه هوش هيجانى
نويسنده براى طرح اين بحث، مديون دانشمندان زيادى است كه با ارائه تحقيقات خويش، راه را براى كتاب هوش هيجانى، هموار كردهاند.
سالهاى زيادى اين تفكّر، بر روانشناسى حاكم بود كه مهمترين استعداد افراد را بهره هوشى يا هوشبهر () مىناميدند و با همين استعداد، پذيرش و گزينش كارمندان را انجام مىدادند كه افراد، يا باهوش هستند يا نيستند و به هر حال، چنين زاده شدهاند و كار زيادى براى آنها نمىتوان انجام داد. اين طرز تفكّر در جامعه آن زمان- كه گاردنر، آن را «دوران تفكّر هوشبهرى» مىنامد- نيز نفوذ كرده بود.
كتاب قالبهاى ذهن[1] اثر مهم گاردنر[2] در سال 1983 م، بيانيهاى در ردّ ديدگاه هوشبهرى بود. بهگفته اين كتاب، هوش واحد و يكپارچهاى وجود ندارد كه موفّقيت در زندگى را تضمين كند؛ بلكه طيف گستردهاى از هوش- كه هفت نوع اصلى دارد- وجود دارند كه عبارتاند از: استعداد كلامى،