اسم الکتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى المؤلف : گروهى از نويسندگان الجزء : 1 صفحة : 35
منطقى مىشود. نتيجه تفكّر، محاسبه نفس و تغيير نگرش غيرعقلانى و كاهش هيجانات ناراحت كننده است:
اساس تعقّل، انديشيدن است و نتيجهاش سلامت روانى.[1] نگرش يك جوان به زندگى و هستى و افراد و رويدادها، به تدريج، با مشاركت در اجتماع و پاسخگويى به پرسشها و گفتگو و آزاد شدن از هيجانهاى افراطى و شناخت استعدادها و ضعفها و تعصّبات و لغزشگاههاى فكرى و به دست آوردن تجربههاى عقلى و ... اندكاندك، واقعبينانهتر و عينىتر و ملموستر مىشود.
بررسى يك مثال
جوانى كه از طرف همسالان خود به يك جشنْ دعوت نشده است، ممكن است به گونهاى غيرمنطقى، پيش خود فكر كند كه: «هيچ كس مرا دوست ندارد؛ كسى به من احترام نمىگذارد؛ هيچوقت نخواهم توانست دوستانى پيدا كنم؛ وجودم بىارزش است؛ چون همه مرا طرد كردهاند». همين جوان از طريق تفكّر و تجزيه و تحليل درست، مىتواند بفهمد كه هنوز فردى است باارزش (حتى اگر از طرف جوانان ديگر هم دعوت نشود)؛ چون هيچ دليل منطقىاى در دست نيست كه به استناد آن بخواهد فكر كند كه هيچكس او را دوست ندارد و كسى به او احترام نمىگذارد و هيچگاه نخواهد توانست دوباره چنين دوستانى بيابد! بنا بر اين، غمگين و عصبانى نمىشود و بهجاى اين كه چندين روز را در حالت افسردگى و كسالت و بيهودگى بگذراند و