خانواده در بدو تأسيس، با جادهاى ناهموار و گردنههايى طولانى روبهروست. دو جوانى كه هنوز جايگاه شغلىِ ثابتى براى خود نيافتهاند، با بدهىهاى مربوط به: تعهدات مالى تحصيل و تهيه مسكن و يا هزينههاى تولّد و نگهدارى فرزند نيز روبهرو مىشوند. از سوى ديگر، به دليل جوانى، زن، خواهان مصاحبت بيشتر شوهر با اوست و توقّع دارد كه شوهر، وقت بيشترى را براى با هم بودن بگذارد. خواستهها و انتظارات پيشين خويشان، دوستان، همسايگان و همكاران را نيز بايد افزود. از طرفى، مسئوليتهاى دينى و اجتماعىِ هر دو سوى ازدواج نيز وجود دارد. در چنين فضايى، تنها مديريت عاقلانه و ماهرانه، مىتواند خانواده را از اين كشاكش سنگين برهاند و با توجّه به اين كه مديريت خانواده در اسلام به مرد سپرده شده،[2] اين موضوع، اهميت ويژهاى پيدا مىكند. اگر مرد، فاقد مديريت لازم باشد، خانواده، در گردابى از مشكلات حلنشدنى و گرههاى كور، فرو مىرود و در اين ميان، رضايت و ارضاى همسر فدا مىشود و كانون خانواده، جايى براى شكايتها و سرريز مشكلات حل ناشده مىگردد.[3] امام على عليه السلام درباره اين آفت خطرناك خانواده مىفرمايد: