215. المعجم الكبير به نقل از اسماء بنت عُمَيس: زمانى كه فاطمه را به خانه على بن ابى طالب بردند، در اتاق او بجز شن‌هاى پهن شده در كف اتاق [به جاى فرش‌]، بالشى كه از ليف خرما پُر شده بود، يك سبو، و يك كوزه ... چيزى ديگر نيافتيم.

اسماء گفت: پيامبر صلى الله عليه و آله ظرف آبى خواست و در آن، چيزهايى گفت. سپس از آن آب، بر سينه و صورت على كشيد. بعد فاطمه را صدا زد. فاطمه، به سوى پيامبر رفت، در حالى كه از شرم و حيا پايش در چادرش گير مى‌كرد. پيامبر صلى الله عليه و آله از آن آب، بر فاطمه نيز پاشيد و آنچه را خواست بگويد، به او گفت. سپس به او فرمود: «من در اين كه تو را به همسرى محبوب‌ترين فرد خاندانم در آوردم، كوتاهى نكردم».

در اين هنگام، پيامبر صلى الله عليه و آله سياهى‌اى از پشت پرده يا از پشت در ديد. فرمود: «كيستى؟».

گفت: اسماء [هستم‌].

فرمود: «اسماء بنت عُمَيس؟».

گفت: بله، اى پيامبر خدا!

فرمود: «به خاطر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله براى همراهى دخترش آمده‌اى؟».

گفت: بله. دختر در شب زفافش بايد يك زن نزديكش باشد تا اگر چيزى خواست، آن را برايش مهيّا كند.

اسماء گفت: پيامبر صلى الله عليه و آله برايم دعايى كرد كه آن دعا، استوارترين عملم در نزد من است. سپس به على فرمود: «اينك همسرت در اختيار توست».

آنگاه خارج شد و رفت و همچنان براى آن دو دعا مى‌كرد تا آن كه در اتاق‌هاى خود، ناپديد شد.

6/ 9 خانه و اثاث خانه بانوى بانوان‌

216. امام باقر عليه السلام: هنگامى كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به مدينه آمد، مدّت يك سال يا همين حدود، ميهمان ابو ايوب شد. چون على با فاطمه ازدواج كرد، به على فرمود: «منزلى پيدا كن».

على در جستجوى منزلى بر آمد و اندكى دورتر از پيامبر صلى الله عليه و آله منزلى گرفت و در

آنجا با فاطمه عروسى كرد. پيامبر صلى الله عليه و آله نزد فاطمه آمد و فرمود: «مى‌خواهم تو را نزديك‌تر به خودم بياورم».

فاطمه عليها السلام به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «پس با حارثه بن نعمان صحبت كنيد كه خانه‌اش را به من بدهد».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «حارثه، آن قدر به خاطر ما نقل مكان كرده، كه ديگر از او خجالت مى‌كشم».

اين خبر، به حارثه رسيد و خانه‌اش را خالى كرد و نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت: اى پيامبر خدا! شنيده‌ام كه مى‌خواهيد فاطمه را به كنار خود بياوريد. اين منزل‌هاى من، نزديك‌ترين خانه‌هاى بنى نجّار به شماست. خودم و اموالم، از آنِ خدا و رسول اوست. به خدا سوگند، اى رسول خدا كه آن مالى كه از من مى‌گيريد، نزد من، خوش‌تر از اموالى است كه نمى‌گيريد!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «راست مى‌گويى. خدا به تو بركت دهد!».

پس پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فاطمه را به خانه حارثه، منتقل كرد.