و انكار ندارد و قبولش لازم و ردّش غير جايز است، تبارك الذي
إن شاء جعل لي خيراً من ذلك.
مصانع
[مصنع اوّل:] هر چند كه
عالم جليل دينى، آخوند ملّاخليل قزوينى در تحقيق معنى قدرت، بيش از ديگران پيش
آمده، آنجا كه در ردّ مشهور گفته كه: مجبوريّت بر اختيار منافى قدرت است؛ چرا كه
قدرت توانايى است به معنى بديهى كه همه اهل لغت و اطفال مىفهمند، پس كلام شما-
يعنى قائلان به مجبوريّت بر اختيار- تناقض باشد، امّا چه سود كاشكى قدمى چند از
اين بيشترك مىراند و از آنچه ما در بيان معنى قدرت گفتيم غافل نمىماند، تا در
نفى مجبوريّت بر اختيار و اثبات استحقاق لاعلاج، محتاج نمىشد به منع مقدّمه
متقدّمه و تجويز تخلّف معلول از علّت تامّه و ترجيح بلامرجّح، چنانكه ما به اعتبار
آنچه در معنى قدرت گفتيم، پى اين منع و تجويز، پى به آن برديم و به اين منع و
تجويز مخالفت علما نكرديم، بلكه اميدوارم كه در اصل مسأله نيز مخالفت نكرده باشم
به اينكه منظور ايشان نيز دراصل همان بوده باشد كه من يافتهام، پس بهمرور دهور،
در نظر اهل قصور مشتبه گرديده باشد بهمعنى مشهور وهو أعلم بذات الصّدور.
مصنع دوم: اينكه گفتيم
كه: مولانا بهجهت نفى مجبوريّت بر اختيار و اثبات استحقاق لاعلاج، منع مقدّمه
متقدّمه نموده و تخلّف معلول از علّت تامّه و ترجيح بلامرجّح را جايز دانسته، در
اين باب رسالهاى در جواب سؤال بعضى طلاب نوشته [است][1].
يكى از عبارتهاى آن اين
است:
بدان- وفّقك اللَّه- كه
قدرت شخصى بر فعل و ترك، بهحيثيتى كه مستحقّ نوازش بر أحدهما، يا ثواب بر آن و
مستحقّ سرزنش بر ديگرى، يا عذاب بر آن باشد
[1]. او رسالة في الترجيح بلا مرجح را در جواب
سؤال نذرعلى نوشته است. ن. ك: الذريعة، ج 11، ص 144.