اسم الکتاب : منهج اليقين (شرح نامه امام صادق عليه السلام به شيعيان) المؤلف : گلستانه، سید علاء الدین الجزء : 1 صفحة : 55
جا توانم آورد، و حال آن كه هر شكرى كه به جا آورم، نعمتى است
كه تو به من عطا
كردهاى؟ خطاب رسيد كه:
يا موسى! الحال كه دانستى كه اين نعمت از جانب من است، شكر مرا به جا آوردهاى.[1] و از آن
حضرت، روايت كرده كه فرمود: شكر نعمت، اجتناب و پرهيز كردن از كارهاى حرام است؛ و
تمام شكر، آن است كه كسى بگويد: «الْحَمْدُ للَّهِ ربِّ العالَمينَ».[2] و از آن
حضرت، روايت نموده كه: شكر هر نعمتى، هر چند عظيم باشد، آن است كه حمد كنى خدا را
بر آن نعمت.[3] و در حديثى
ديگر، روايت كرده كه: اگر در آن نعمت كه خداى تعالى عطا كرده، حقّ مالى از حقوق
الهى باشد، هر گاه با حمد الهى اداىِ آن حق بكند، شاكر خواهد بود.[4] پس، از جمله
نعمتهاى عظيمه الهى، آن است كه با وجود آن كه نعمتهايى كه عطا فرموده، از حدّ و
حصر بيرون است، در اداى شكر به مراتبى كه مذكور شد، راضى شده و بنده را تكليف آنچه
منتهاى طاقت باشد، نفرموده.
[نسبت حياء و شكر]
و از جمله چيزهايى كه با
شكر و حيا منافات دارد، آن است كه نعمت الهى را حقير و سهل شمارند و استخفاف
نمايند، هر چند در نظر جمعى كه بصيرت ايشان كامل نيست، سهل نمايد، يا درخورِ آنچه
آدمى توقّع دارد، نبوده باشد. چنانچه شايع است كه جمعى كه هميشه نعمت الهى شامل
حالِ ايشان بوده و الَم و فقر و پريشانى نكشيدهاند، گاه است كه در مائده ايشان،
چند قِسم از خوردنىها حاضر است كه بعضى از فقرا- كه در درگاه الهى قدر و مرتبه
ايشان، رتبه عالى دارد-، آرزوى يكى از آن مطعومات مىكنند و ميسّرشان نمىشود، اين
طايفه، بنا بر غرور و غفلتى كه از كثرتِ نعمت و ترادف عطاياى الهى به هم
رسانيدهاند، مذمّتِ آن خوردنى مىكنند و طبّاخ و خدمه [را] توبيخ و تعذيب
مىنمايند، و اگر كسى از روى رغبت، از آن طعام تناول نمايد، او را بىذائقه
مىشمارند.
و گاه هست كه بر فقيرى
يا غيرِ فقيرى كه سرانجام، خوردنى به نحوى كه ايشان توقّع دارند، نتوانسته [آماده
كند] و نكرده، وارد مىشوند و به نوعى از آنچه حاضر شده، تناول مىكنند، هر