و بدانيد كه خداى تعالى
هر گاه، خير بنده را خواهد به سبب سعادتى كه اكتساب نموده، سينه او را از براى
اسلام، وسيع مىسازد، و چون اين معنى را به او عطا كرد، زبانش به حق، گويا مىشود
و دلش را به حق مىبندد و به حق، عمل مىكند. و هر گاه اين معانى را براى او جمع
كرد، اسلام او را تمام و كامل مىسازد. و اگر بر اين حال بميرد، نزد خداى- عزَّ و
جلَّ- از مسلمينِ حقيقى خواهد بود.
و هرگاه خداى تعالى، خير
بنده را نخواهد به سبب شقاوتى كه كسب كرده، او را به خودش باز مىگذارد. پس سينه
او تنگ و بىوسعت مىشود و اگر حقّى بر زبانش جارى شود، دلش را بر او نمىبندد و
وقتى كه دل را بر او نبست، خداى تعالى، عمل كردن به حق را روزىِ او نمىكند. و
هرگاه اين امور بر او جمع شد تا آن كه بر اين حال مُرد، نزد خداى- عزَّ و جلَّ- از
جمله منافقين خواهد بود و آن حقّى كه بر زبانش جارى شده و روزىِ او نكرده، خداى
تعالى كه در دلش جاى[1] كند و عمل
به آن حق را روزىِ او نساخته، بر او حجّت خواهد بود. پس، از خداى تعالى، حذر كنيد
و از جناب اقدس او سؤال كنيد كه سينههاى شما را وسعت دهد تا اسلام، در آنها جاى
گيرد و زبانهاى شما را به حق، گويا سازد تا آن كه وقتى كه قبض روح شما كند، بر
اين حال بوده باشيد، و عاقبت كارِ شما را مانند عاقبت صالحين پيش از شما گردانَد.
و توانايى بر اين امور و ساير مراتب عاليه ميسّر نيست، مگر به عون و تأييد الهى. و
حمد، مَر خداوندى راست كه پروردگارِ عالميان است.