اسم الکتاب : منهج اليقين (شرح نامه امام صادق عليه السلام به شيعيان) المؤلف : گلستانه، سید علاء الدین الجزء : 1 صفحة : 135
همگى، به گريه در آمدند. بعد از آن فرمود كه: برخيز- اى مرد-
كه به گريه آوردى ملائكه آسمان و ملائكه زمين را. و به تحقيق كه خداى- عزَّ و جلّ-
توبه تو را قبول فرمود. پس برخيز و بار ديگر، چنين كارى مكن.[1]
[سيزدهم: خيانت در
غنيمت]
سيزدهم از جمله كبائر-
چنانچه در حديث عبد العظيم وارد شده-، غَلول است؛[2] يعنى خيانت در مالى كه مسلمانان، از
كفّار گرفته باشند. و حق تعالى، در باب غَلول فرموده كه: «وَ مَنْ يَغْلُلْ
يَأْتِ بِما غَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ»؛[3]
يعنى: كسى كه در مال غنيمت، دزدى و خيانت كند، آنچه برده، در روز قيامتْ مىآورد.
و در بعضى روايات، وارد
شده كه: آنچه دزديده باشد، روز قيامت، در گردنش بار كرده، در محشر، حاضر مىكنند.[4] و در حديث
اعمش، مطلقِ دزدى واقع شده و ممكن است كه مراد به غلول، مطلقِ دزدى باشد، چنانچه
از كلام بعضى از اهل لغت، ظاهر مىشود.
و در كتاب من لا يحضره
الفقيه، از حضرت امام رضا عليه السلام روايت كرده كه: كسى كه آن قدر بدزدد كه
مساوى ديتِ دستش بشود، در آن وقت، خدا تعالى، او را رسوا مىكند.[5] و از حضرت امام جعفر صادق عليه
السلام روايت كرده كه فرمود: حضرت امير المؤمنين عليه السلام كسى را كه مرتبه اوّل
دزدى مىكرد، دست راستش را مىبُريد و مرتبه دويّم، پاى چپش را و مرتبه سيّم، به
زندانش مىفرستاد كه تا زنده باشد، در زندان باشد و خرج او را از بيت المال
مىداد.[6] و در حديث
ديگر، روايت كرده كه اگر در زندان دزدى بكند، كشته مىشود.[7] و از حضرت امير المؤمنين عليه السلام
روايت كرده كه دست كفنْدزد را قطع مىفرمود[8]
و در حديث ديگر، روايت كرده كه كفندزدى را به خدمت آن حضرت آوردند. پس موى او را
گرفته، او را به زمين زد و فرمود كه: اى بندگان خدا! لگدمال كنيد او را. پس لگد بر
او زدند تا مُرد.[9] و بعضى از
علما گفتهاند كه كشتن، در صورتى است كه اين فعل، مكرّر از او سر زده باشد.