اسم الکتاب : بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 783
حميد از عمر و عثمان را با قاطعيت، منقطع مىداند و عثمان، بعد از عبد الرحمان بن عوف از دنيا رفته است. پس اين اسناد، صحيح نيست.
بنا بر اين، تنها، طريق سعيد بن زيد مىماند كه خودش جزئى از آن ده نفر است و چنان كه از آغاز حديث پيداست، اين حديث را در زمان معاويه در كوفه نقل كرده است و تا آن زمان- كه دورانى آشفته بوده است-، اين حديث از او شنيده و روايت نشده بود. پس [اين سؤال، مطرح مىشود كه:] رمز تأخير اين صحابى در روايتِ اين حديث تا عصر معاويه و ياد نكردنش از آن در سالهاى متمادىِ دوران خلفاى راشد، چيست؟ اين، در حالى است كه او و ديگر صحابه، بيشتر [از هر كس ديگرى]، به مانند اين روايت براى تثبيت موقعيت خود و پاسداشت خونها و حفظ حقوق در آن ايّامى كه با پراكندگى و اختلاف، سياه شده بود، نياز داشتند. پس گويا اين روايت فقط به سعيد بن زيد، زمانى كه معاويه به سلطنت [بر عالم اسلام] نشست، الهام شد!
من حدس قوى دارم كه سعيد بن زيد، بعد از آن كه نتوانست دشنامهاى كينهتوزان را به امير مؤمنان على عليه السلام تحمّل كند و در برابر آنها ايستادگى كرد و در برابر كسانى كه معاويه در كوفه گماشته بود، موضع گرفت و از بيعت يزيد، زمانى كه پدرش او را به ولايتعهدى گمارد، سرپيچى كرد، بر جان خود از تصميمات ناگوار معاويه ترسيد [كه متّهم به طرفدارى از على عليه السلام گردد]. از اين رو، اين روايت را ساخت تا سپرى باشد در برابر اتّهام دوستى با على عليه السلام.
در آن زمان، به كسى كه به طرفدارى از على عليه السلام متّهم مىشد، به گونههاى مختلف آزار مىرساندند، به زندانش مىانداختند، شكنجهاش مىكردند و او را به قتل مىرساندند.
بنا بر اين، وى با ارمغان دادن بهشت به مخالفان على عليه السلام و بيعت شكنندگان با ايشان و قيام كنندگان بر ضدّ ايشان، خليفه وقت را خشنود كرد. او [در اين حديث،] سران را در يك رديف قرار داد و هيچ كس را در زمره آنها قرار نداد، به گونهاى كه گويى بهشت، تنها براى آنها آفريده شده است. وى هيچ كس از
اسم الکتاب : بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 783