اسم الکتاب : بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 733
على بن عبيد اللَّه به عيادت امام رضا عليه السلام آمد. ايشان با او برخوردى در نهايت احترام و تكريم كرد و على بن عبيد اللَّه از اين برخورد امام عليه السلام، بسيار شادمان شد.
بعدها على بن عبيد اللَّه بيمار شد و امام رضا عليه السلام به عيادتش رفت و من نيز با ايشان بودم. امام عليه السلام آن قدر نشست كه همه كسانى كه در اتاق بودند، رفتند. چون ما هم رفتيم، خانمى كه خدمتكار ما بود، به ما گفت كه امّ سلمه، همسر على بن عبيد اللَّه، از پشت پرده به امام عليه السلام نگاه مىكرد و امام عليه السلام كه بيرون رفت، از پشت پرده در آمد و خود را بر جايى كه ايشان نشسته بود، انداخت و شروع به بوسيدن آن و دست كشيدن بر آن كرد.
من بعد نزد على بن عبيد اللَّه رفتم و او كارى را كه امّ سلمه كرده بود، برايم گفت. من آن را براى امام رضا عليه السلام تعريف كردم. فرمود: «اى سليمان! على بن عبيد اللَّه و همسر و فرزندانش، اهل بهشتاند.
اى سليمان! فرزندان على و فاطمه، هر گاه خداوند، اين امر [امامت و ولايت] را به آنان بشناساند، مانند ديگر مردمان نيستند».[1]
1088 رجال الكشّى- به نقل از محمّد بن حسن واسطى و جعفر بن عيسى و محمّد بن
[1]. يعنى اگر به امامت و ولايت ما اعتقاد پيدا كنند، با تمام وجود به آن عشق مىورزند.
[2]. ابو محمّد يونس بن عبد الرحمان، وابسته على بن يقطين، وابسته بنى اسد، در ميان اصحاب، مردى معتبر، پيشكسوت و بلندمرتبه بود. در روزگار هشام بن عبد الملك به دنيا آمد. او امام صادق عليه السلام را بين صفا و مروه ملاقات كرد؛ ولى از ايشان روايت نكرده است.
از امام كاظم عليه السلام و امام رضا عليه السلام روايت كرده است. امام رضا عليه السلام در علم و فتوا، به او ارجاع مىداد. فقها و بزرگان، بر جلالت يونس و بلندى مقامش همداستاناند، تا جايى كه او را از« اصحاب اجماع» شمردهاند. بنا بر اين، به احاديثى كه در نكوهش او آمده است، نبايد اعتنا كرد؛ چرا كه احاديثى ضعيف هستند.
اسم الکتاب : بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 733