اسم الکتاب : بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 613
فرمود: «اى فاطمه! تو بهترين زن عالم هستى. تو اهل بهشت و سزاوارِ آن هستى».
فاطمه گفت: اى پيامبر خدا! در باره پسرعمويت على، چه؟
فرمود: «هيچ يك از خلق خدا با او قابل قياس نيست».
فاطمه گفت: و حسن و حسين؟
فرمود: «آن دو، در زندگىام و پس از مرگم، فرزندان و نوادگان من و دستهگلهاى مناند».
در همين حال كه آن دو با هم سخن مىگفتند، على آمد و به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت:
پدرم و مادرم به فدايت، اى پيامبر خدا! درود خدا بر تو باد! نظرتان در باره من چيست؟
فرمود: «اى على! من و تو و فاطمه و حسن و حسين، در غرفهاى از دُر هستيم كه پايهاش از رحمت است و ديوارهايش از رضوان، و آن غرفه در زير عرش جاى دارد.
اى على! ميان شما و نور خدا، دَرى است كه تو [از آن] به او (خداوند) مىنگرى و او [از آن] به تو مىنگرد، و بر سَرت، تاجى از نور است كه از مشرق تا مغرب را روشن مىكند، و تو در جامهاى از جامههاى سرخِ گلرنگ مىخرامى. پروردگارم، تو و مرا و دوستان ما را از گِلى در زير عرش آفريده و دشمنان ما را از چركابه پوست دوزخيان، خلق كرده است».
929 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: چون روز قيامت شود، على بن ابى طالب بر فراز فردوس مىنشيند. فردوس، كوهى است بر بلنداى بهشت كه بالاى آن، عرش پروردگار جهانيان قرار دارد و از دامنه آن، جويبارهاى بهشت، سرچشمه مىگيرند و در باغهاى بهشت، پراكنده مىشوند. او بر تختى از نور مىنشيند و نهرى از تسنيم[1] در برابرش جارى است، و هيچ كس از صراط نمىگذرد، مگر آن كه جواز عبورى از ولايت او و ولايت اهل بيتش داشته باشد. او مُشْرف بر بهشت است و دوستانش وارد آن مىشوند. نيز بر آتش، مُشرف است و دشمنانش وارد آن مىشوند.