انسانهاى بزرگ، به جهت بسط وجودى، عرصههاى زندگى شان بسيار متنوّع و گسترده است. اينان، به سبب احاطه علمى بر زواياى تاريك و ناپيداى انسان و جهان، انديشهاى سرآمد دارند. بالندگى انديشه و نوع رفتار و كردارشان، گاه در مواجهه نخست و يا براى انسانهاى بسيط، پرسشها و ابهاماتى را مىآفريند.
كاوش در انديشه، و غور و بررسى در رفتار چنين نخبگانى، آدمى را به اصول و محكماتى مىرسانَد كه به سان نخى دانههاى پراكنده تسبيح را به هم پيوند مىدهند. بدين ترتيب، تشتّت و ناهماهنگى بَدْوى مرتفع مىشود و مجموعهاى موزون، رُخ مىنمايد.
پس مىتوان نتيجه گرفت كه شناخت انسانهاى بزرگ و بلندْ انديشه و نيك رفتار، در گرو آن است كه اصول و محكمات انديشه و زندگى شان كشف گردد و در پرتو آن، به تفسير و تبيين مجموعه سخن، فكر و رفتارشان اهتمام گردد. البته روشن است كه اين ضرورت، زاييده محدود بودن ظرفيتهاى فهم آدميان و متفاوت بودن ميزان درك و شعور انسان هاست. از اين رو، اين پرسشها براى همتايان انسانهاى بزرگ، مطرح نيست و هر چه از رأس مخروط نخبگان به قاعده طبقات اجتماعى فرود آييم، مشكل و دشوارى بيشتر است. چنان كه هر چه انديشه، بالندهتر باشد و
[1]* اين مقاله، پيش از اين، در فصل نامه علوم حديث( ش 18/ ويژه امام على عليه السلام) منتشر شده است.
اسم الکتاب : حديث پژوهى المؤلف : مهريزى، مهدى الجزء : 1 صفحة : 209