مطالعه در پيشينه علوم، نشان مىدهد كه دانشها به يكباره شكل نگرفتهاند؛ بلكه در گذر زمان و در پرتو علل و عوامل گوناگون، به فرهنگ و معارف بشرى پيوستهاند. بسا اوقات، رويارويى با يك پرسش و يا برخورد با يك مشكل، زمينه ساز پيدايش دانشى گشته است. بدين صورت كه تلاش براى پاسخگويى به يك پرسش يا حل يك مشكل، مسئلهاى را شكل داده و از تركيب چند مسئله، دانشى سامان يافته است.
در مرحله پس از پيدايش نيز پژوهش، ژرفكاوى، تعليم و تعلّم، به رشد و بالندگى دانشها كمك مىكنند. از اين رو، تعريف علوم نيز تكامل تدريجى دارد كه از تعاريف بَدْوىِ غير منقّحْ شروع مىشود و به تعريفهاى دقيق و حدّ و رسم دارِ منطقى مىرسد. اين، سرنوشت تمامىِ دانش هاست و طبعاً علوم اسلامى هم از اين قاعده مستثنا نيستند؛ بلكه به آسانى مىتوان در تمامىِ آنها اين قاعده و روند را نشان داد.
يكى از علوم اسلامى- كه اين گفتار بِدان اختصاص دارد- «علم حديث» يا «علوم حديث» است. بررسىِ اجمالى پيدايش اين دانش و تطوّرات آن، موضوع اين نوشتار
[1]* اين مقاله، پيش از اين در فصل نامه علوم حديث( ش 16) منتشر شده است.
اسم الکتاب : حديث پژوهى المؤلف : مهريزى، مهدى الجزء : 1 صفحة : 19