responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن المؤلف : دفتر تبلیغات اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 968

اصول قرائت عاصم

اصول قرائت عاصم

(ضوابط و روش‌هاي عامِ قرائت عاصم؛ يکي از قاريان هفت گانه)

امام القراءة عاصم بن بهدلة ابى النجود الاسدى (م 127 هـ ق) از ميان چهار نفر قراء کوفى مقام اول را دارد، او شيخ القراء کوفه بوده، و از نظر صوت قرآن نيز مقام والايى داشته است. عاصم از تابعين بوده و محضر بيست و چهار نفر از صحابه را درک، و احاديث بسيارى روايت کرده است. جمعى از مترجمان احوال مانند صاحب اعيان الشيعه او را شيعى دانسته‌اند.

عاصم قرائت خود را از ابو عبدالرحمن السُّلمى، و او از حضرت امام على بن ابيطالب (ع) اخذ نموده است، و چون سند قرائت او با يک واسطه به مولاى متقيان على (ع) مى‌رسد، علما و فقهاى شيعه قرائت او را بر ديگران ترجيح داده‌اند.

دو راوى که قرائت را در نزد شخص عاصم فرا گرفته‌اند عبارتند از: 1. ابوبکر شعبة بن عياش بن سالم کوفى (95 ـ 193 هـ ق) .

2. ابوعمرو حفص بن سليمان بن مغيره اسدى کوفى (90 ـ 180 هـ ق)

شاطبى و اکثر مؤلفين، شعبه را مقدم داشته‌اند، وعثمان بن سعيد الدانى صاحب کتاب التيسير، حفص را داناترين مردم به قرائت عاصم شناخته است. و چون رسم الخط قرآن کريم به روايت او از عاصم نوشته شده، دانستن اصول قرائت او مقدم بر ديگران ذکر مى‌شود. و اصول قرائت قرّاء ديگر اگر با حفص اختلافى داشته بيان گرديده است.

بسمله:

عاصم مثل همه قراء در ابتداى قرائت از اول هر سوره بسم الله را خوانده، غير از توبه که بدون بسم الله نازل شده، و اختلاف قراء هنگام ورود از سوره‌اى به سوره ديگر است، که عاصم هم مانند کسائى و ابن کثير و ابوجعفر و نافع (به روايت قالون) براى فصل بين دو سوره آن را خوانده است.

ضمائر:

کلمات: عَلَيهِم، اِلَيهِم، لَدَيهِم، فيهِم، عَلَيهِما، عَلَيهِنَّ، فيهِنَّ و آنچه مانند اينهاست در هاء ضمير جمع يا تثنيه که قبل از آنها ياء ساکنه يا کسره باشد، همچنين اگر ياء آنها حذف شده باشد مثل: اِن يأتِهِم، فَاسْتَفْتِهِم (عارض به جزم يا بناء) عاصم به کسر هاء در وصل به ضمّ (عَلَيهِمُ الّذِلَة، قُلُوبِهِمُ العِجْلَ، يوفِّيهِمُ الله) خوانده است.

و هاء ضمير ماقبل ساکن که بعد آن متحرک باشد، مثل فيهِ هُديً، عَقَلوُهُ وَهُم، به قصر يعنى ترک صله خوانده، فقط حفص فيهِ مُهاناً را با صله، و شعبه به ترک صله خوانده است. و وقتى بين دو متحرک واقع شود، حرکت آن را با صله خوانده است، مانند: صاحِبُهُ، وَهُوَ، اَماتهُ فَاَقبَرهُ، يؤَدِِّهِ اِليکَ، کلمه اَرْجِه (اعراف/111، شعراء/31) ، فَاَلقِه اِليهِم (نمل/28) به سکون هاء، و در يتَّقهِ (نور/52) به سکون قاف و قصر هاء، و روايت شعبه به کسر قاف و سکون هاء (يتَّقِه) مى‌باشد. و عاصم يرضَهُ لَکُم (زمر/7) را به قصر هاء ضمير خوانده، و کلمات يؤَِدّه (آل عمران/75) ، نُوَلّه و نُصْلِه (نساء/ 115) ، نؤتِه (آل عمران/ 145 و شورى/20) را به روايت شعبه، عاصم به سکون هاء ضمير خوانده است.

در کلمه اَنسانِيهُ (کهف/ 63) روايت حفص به ضم هاء و اختلاس آن است، و در کلمه عَلَيهُ اللهَ (فتح/10) که مابعد هاء ضمير ساکن است نيز روايت حفص به ضم هاء بدون اشباع، و در هر دو مورد روايت شعبه از عاصم، به کسر هاء ضمير و اختلاس کسره آن است.

همزه:

قرائت عاصم جز در مواردى که ذيلاً بيان مى‌شود به تحقيق همزه است؛ خواه همزه مفرده يا مزدوج باشد. به روايت شعبه، عاصم همزه اول کلمه لُؤلُؤ و همزه کلمه مُؤصَدة را به ابدال خوانده است. و او به روايت حفص کلمات هُزُواً و کُفُواً را در هر حال به ابدال به واو، و به روايت شعبه در وصل يا وقف با همزه خوانده است: هُزءْاً و کُفْواً. کلمه رؤوف (بر وزن فَعُول) را عاصم به روايت حفص به اشباع ضمه، و به روايت شعبه رَءُف (بروزن فَعُل) خوانده است. کلمه بِئسَ الإسْمُ الفُسُوقُ (حجرات/10) عاصم مثل همه قراء براى رهائى از التقاء ساکنين، به لام تعريف مکسور و حذف همزه وصل اسم (بِئسَ لِسمُ الفُسُوقُ) قرائت کرده و براى ابتدا از کلمه الاسم به دو وجه: با همزه وصل مفتوح و لام مکسور (اَلِسمُ) ، يا ابتدا به لام مکسور (لِسمُ) .

کلمه ءامَنتُم (اعراف/123، طه/71، شعراء/49) که اصل آن با سه همزه (ءَاَءمَنتُم) بوده است، در قرائت تمامى قراء همزه سوم را بدل به الف (ءَامَنتُم) ، و اين کلمه را به روايت حفص با حذف همزه اول (امَنْتُمْ) ، وبه روايت شعبه با تحقيق دو همزه (ءامَنْتُمْ) خوانده است. کلمه ءَاَعجَمِيٌ (فصّلت/44) را به روايت شعبه با دو همزه محققه، و به روايت حفص به تحقيق همزه اول و تسهيل دوم خوانده است.

کلمه ءَاِنَّکُم لَتَأتون (اعراف/80، عنکبوت/27) و ءَاِنَّ لنَا لاَجراً (اعراف/113) و ءَاِنَّا لَمُغرَمُونَ (واقعه/66) وَءَاَنْ کانَ ذامالٍ (قلم/14) به روايت حفص با يک همزه، و به روايت شعبه با اضافه کردن همزه استفهام و تحقيقِ هر دو همزه خوانده است.

به روايت شعبه کلمه مُرجَئُون (توبه/106) و تُرجِيءُ (احزاب/51) به اضافه همزه مضمومه بعد از جيم، و حفص بدون همزه در آنها خوانده است: مُرْجَوْنَ، تُرْجى. و کلمه بئيسٍ (اعراف/165) را شعبه بَيئَسٍ، وَجاءَنا (زخرف/37) را جاءَنا، و همزه قطع اَلْسّاعَةُ اَدْخِلوا (غافر/45) را به همزه وصل و در ابتداء به ضم همزه خوانده است.

وقتى همزه وصل بين همزه استفهام و لام تعريف واقع شود، و اين در شش موضع از قرآن کريم ديده مى‌شود: ءالذکرين (انعام/ 143 و 144) ، ءآلئنَ (يونس/51 و 91) ، ءاللهُ (يونس/ 59، نمل/ 59) در اين سه کلمه همزه وصل در لفظ و کتابت حذف نگشته، و براى اداء آن تمامى قراء دو وجه را جايز مى‌دانند: 1. تسهيل همزه دوّم؛ 2. ابدال آن به الف با اشباع مد لازم پديد آمده براى فصل بين دو ساکن (وجه ابدال ارجح است) ، و عاصم هيچگاه الف فصل بين دو همزه داخل نکرده است.

عاصم کلمات ضيزى (نجم/ 22) ، بادِيَ (هود/27) و ضياء هر جا باشد، وَالبَرِيةِ (بينّه/6و7) را به ابدال همزه به ياء خوانده. و کلمه اَلنَّبِيّْ وَالنَّبُوَّة و بقيه مشتقات آنرا به ابدال و ادغام خوانده است.

و در کلماتى که نقل و حذف يا سکت در سکون قبل از همزه به قرائت قراء ديگر صحيح است عاصم به آن عمل نکرده است.

سکت:

روايت حفص از عاصم از طريق شاطبيه سکت در چهار موضع از آيات آمده، و آنها عبارتند از: 1. عِوَجاً قيماً (کهف/ 1-2) ؛ 2. مرقدنا هذا (يس/ 52) ، مَن راق (قيامت/ 21) ، بلّ ران (مطففين/13) . ولى شعبه در هر چهار مورد فوق بدون سکت، به ادغام نون مَن و لام بَل در راء بعد خوانده است. و 9 مورد هاء سکت که در کتابت قرآن نشانه آن سکونى است که روى آن گذارده شده، عاصم در حال وصل يا وقف آن را خوانده است.

مد:

در طريق شاطبيه براى عاصم مقدار کشش در مدهاى متصل و منفصل توسط (چهار حرکت) قيد شده است. و در طيبة النشر، در مد منفصل، روايت شعبه به توسط و فوق توسط، و روايت حفص بر سه وجه: قصر، توسط و فوق توسط، براى عاصم وارد شده است، و مقدار کشش در مدهاى لازم نزد عاصم مثل ساير قراء، شش حرکت است، و مقدار کشش در مد عارضِ به سکون را عاصم مثل همه قراء به سه وجه خوانده است: قصر (با توجه به اصل) ، توسط (به سبب سکون موجود) ، اشباع (بدون توجه به عارضى بودن سکون) .

مد و لين:

وقتى سکون روى حرفى پس از حرف لين براى وقف بيايد، مقدار کشش آن سه وجه: قصر، توسط و طول است، و در حرف مقطعه عين (مريم، شورى) از نظر شاطبيه براى عاصم دو وجه (توسط و اشباع) صحيح است، و در طريق شاطبيه براى همه قراء سه وجه مذکور صحيح است.

ادغامات:

عاصم ادغام کبير به طور کلى ندارد، مگر در کلمات مَدَّ، تَأمُرُونَنى، مَکَّنّى و دابَّة، که در اصل: مَدَدَ، تأمُرُونَنى، مَکّنِنى و دابِبَة بوده‌اند، و طبق قواعد صرفى براى آسانى در تلفظ، ادغام کبير انجام گرفته است. و در: مالک لاتأمَنّا (يوسف/11) عاصم به ادغام با اشمام خوانده.

عاصم در ادغام متماثلين و متجانسين طبق قاعده و طريقه قراء ديگر عمل کرده ولى در ادغام متقاربين ممسک بوده، فقط در چند مورد عمل کرده:

1. ادغام ذال ساکنى که بعد از خاء قرار گرفته در تاء، مثل: اَخَذتُم و لَتَّخَذتَ که آن را عاصم به روايت حفص به اظهار، و به روايت شعبه به ادغام خوانده است.

2. حرف لام ساکن در راء که عاصم، مانند همه قراء به ادغام خوانده است، مثل: قُلْ رَبّى و بَلْ رَّفَعَهُ اللهُ، و در بَلْ رَانَ (مطففين/ 13) روايت شعبه به ادغام، و روايت حفص به اظهار با سکت (طريق شاطبيه) ، و از طريق طيبة النشر به دو وجه: ادغام و اظهار با سکت ذکر شده است.

در طريق شاطبيه، حفص نون را در واو يس و القرآن، و ن و القلم ادغام نکرده ولى نزد شعبه ادغام آنها صحيح است، ولى در طريق طيبة النشر قرائت عاصم دو وجه اظهار و ادغام نقل شده است.

عاصم يلهَثْ ذلکَ (اعراف/ 176) وَاِرْکَب مَعَنا (هود/ 42) و نون را در ميمِ طسم ادغام کرده است.

عاصم نون ساکنه و تنوين را نزد شش حرف حلقى اظهار نموده است، و در دو حرف (لام و راء) بلاغنه ادغام کرده و در چهار حرف ديگر (يمون) ادغام با غنه نموده است، ولى اگر نون ساکنه با ياء يا واو، در کلمه واحده قرار گيرد؛ مثل دنيا، بنيان، صنوان و قنوان به اظهار خوانده است. و نون ساکنه و تنوين را در نزد باء قلب به ميم، و با غنه و اخفاء قرائت کرده است، و در ما بقى حروف به اخفاء با غنه خوانده است.

ميم جمع:

عاصم ميم جمعى را به سکون خوانده، مثل عَلَيهِم غَيرِِ، عَلَيکُمْ اَنْفُسَکُمْ در وصل يا وقف. و در وصل آن اگر بعد از ميم جمعى ساکن باشد، آنرا بدون صله به ضم خوانده، مثل: عَلَيکُمُ الصّيامَ، مِنْهُمُ الَّذِينَ، و هر گاه به ضمير قرين شده صله واوى آورده (مثل همه قراء) : اَنُلْزِمُکُمُوها فَاتَّخَذْتُمُوهُم، فَاِذا دَخَلتُمُوهُ.

اماله:

عاصم به روايت حفص در تمام قرآن (در هر دو طريق) فقط کلمه مَجريها را در: قال ارکَبُوا فيها بِسمِ الله مَجرِيها وَ مُرسيها (هود/ 41) به اماله راء و الف بعد از آن خوانده و به روايت شعبه بدون اماله يعنى به فتح خوانده است.

به روايت شعبه عاصم در کلمات ذيل اماله کرده است و هيچيک از آنها به روايت حفص نيست.

1. کلمه اَدرَيکَ (در 13موضع) ، و کلمه اَدْريکُمْ (يونس/16) .

2. در چهار کلمه: رَمى (انفال/17) ، اَعْمى (اسراء/72) ، سُويً در حال وقف (طه/58) و سُديً در حال وقف (قيامة/36) .

3. کلمه رانَ در: بَل ران عَلى قُلُوبِهِم (مطففين/14) به اماله راء و الف.

4. کلمه هارٍ در: عَلى شَفا جرفٍ هارٍ (توبه/109) به اماله الف.

5. کلمه نَئا در: اَعرَضَ وَ نَئا بجانِبِهِ (اسراء/83) به اماله الف بعد از همزه، و همين کلمه در فصلت (آيه50) به فتح روايت شده.

6. کلمه رَءا در هفت موضع (انعام/76، هود/70، يوسف/24 و 28، طه/10، نجم/11 و 18) و کلمه رَءاکَ (انبياء/36) ، رَءاها (نمل/10) ، رَءاهُ (قصص/31) ، در تمام موارد ياد شده اماله راء و همزه با هم، و در کلمات: رَءَا القَمَرَ، رَءَا الشَّمسَ (انعام/ 77 و 78) ، رَءَالّذِينَ ظَلَمِوا، رَءَالّذينَ اَشرَکُوا (نحل/ 85 و 86) ، رَءَا المُجرمُونَ (کهف/ 53) ، رَءَا المُومِنُونَ (احزاب/ 22) به هنگام وصل کلمه رَءَا به مابعد به اماله راء فقط.

تبصره: کلمه بَلى در هر جاى قرآن براى عاصم تنها به فتح است، ولى در طيبة النشر روايت شعبه به دو وجه صحيح ذکر شده.

7. در حروف مقطعه قرآن، اماله حرف راء از الر (يونس، هود، يوسف، ابراهيم، حجر) و المر (رعد) ، اماله هاء و ياء از کهيعص (مريم) ، اماله حروف طاءِ و هاء از (طه) ، اماله ياء از يس، اماله طاء از طسم (شعرا، قصص) و از طس (نمل) ، اماله حاء از حم (مؤمن، فصلت، شورى، زخرف، دخان، جاثيه، احقاف) .

تَرقيق و تفخيم:

تفخيم و ترقيق نام کيفيتى است که در نتيجه بلندى طلبى حروف مفخمه و مستعليه يا پستى طلبى حروف مرققه و مستفله به وجود مى‌آيد. کل حروف هجا از اين نظر بر سه قسمند:

قسم اول هفت حرف استعلاء: (طاء، ضاد، صاد، طاء، قاف، غين، خاء) که در تمامى حالات تفخيم مى‌شوند. و به لحاظ نوع حرکت و قوت تفخيم با يکديگر متفاوتند.

قسم دوم حروف مستفله: که شامل بقيه حروف مي‌شود، در تمامى حالات متحرک به هر حرکت که باشند، ترفيق مى‌گردند، فقط حرف الف و لام لفظ جلاله و راء از اين تقسيم بيرون و تابع قواعد خود هستند.

قسم سوم: الف ماقبل مفتوح، لام لفظ جلاله، و حرف راء است که گاهى تفخيم، و گاهى ترقيق مى‌شوند.

در راءات: راء به سبب محل اداء آن و برترى صفات و قوت آن بر ضعف، تفخيم برايش اصل و ترقيق عارضى آن محسوب مى‌شود.

راء در اصل مفخم، و به لحاظ سه عامل (کسره، ياء و اماله) موجب ترقيق آن فراهم مى‌شود.

راء اگر مفتوح يا مضموم باشد تفخيم ميشود، چه در اول کلمه (رَبَّنا، رُعْباً) چه در وسط کلمه (تَمْرَحُونَ، تَعرُجُ) چه در آخر کلمه (نَظَرَ، يشْکُرُ) ، و در چهار مورد ترقيق مى‌شود:

الف. راء خود مکسور باشد، مثل: رِِزْقاً، قَرِيبٌ، وَالوَترِِ، ذَرِِالّذِينَ، تَحْرِِصُ.

ب. راء ساکن، ماقبل مکسور (به کسره لازم) ، مثل: فِرْعُونَ، مِريةً، اُحْصِرِتُمْ. و در دو مورد، يکى آنکه راء ساکن ماقبل مکسور، قبل از حرف استعلا در يک کلمه قرار گيرد، مثل: فِرْقَةٍ، اِرصاداً. دوم آنکه کسره ماقبل راء ذاتى نبوده و عَرَضى و متصل بدان باشد، مثل: اِرتَدوا، اِرکَعُوا، اِرجعوا (هنگام ابتداء به آنها) ، اَلّذى ارْتَضى، رَبِّ ارْجِعُونِ که کسره آنها اصلى ولى در دو کلمه قرار گرفته‌اند. اَمِ ارْتابُوا، لِمَنِ ارِْتَضى، اِنِ ارْتَبْتُم، که کسره ماقبل عارضى و هم منفصل است، در تمام موارد ياد شده راء تفخيم مى‌شود.

ج. در وقف بر رائى که ماقبل آن مکسور باشد، مثل: سِحْر، ذِکْر، شِعْر، در اين حالت اگر ساکن ماقبل حرف استعلا باشد، مثل: مِصْر و قِطْر، دو وجه ترقيق و تفخيم جايز است، در مِصر تفخيم و در قِطر ترقيق اولى است.

د. راء ساکنى که ماقبلش ياء مدى باشد، مانند بصير، نَذير و خبير، در وقف ترقيق مى‌شود همچنين اگر ماقبل راء ساکن حرف لين و ماقبلش حرف استعلاى مفتوح باشد، تغييرى در ترقيق راء نمى‌دهد، مثل: خَير و غَير.

در لامات: حرف لام در اصل مرقق است، و مورد تغليظ آن نزد عاصم و همه قراء در لفظ جلاله (الله) است در صورتى که ماقبل آن مفتوح يا مضموم باشد (عَلَى اللهِ و عَبْدُاللهِ) ، و اگر ماقبل آن مکسور باشد از ترقيق جدا نيست.

يائات اضافه:

1. عاصم تمام ياءات اضافه که بعدش همزه قطع مفتوح باشد، مثل اِنّى اَعْلَمُ، اِنّى اَخافُ و إِنّى اَرى، به سکون ياء خوانده.

تبصره: از اين دسته فقط در معى اَبَداً (توبه/ 83) ، مَعى اَوْ رَحِمْنا (ملک/ 28) شعبه به سکون ياء، و حفص به فتح آن خوانده.

2. ياء اضافه که بعد آن همزه قطع مکسور آمده: مثل دُعائي الا فراراً، مِلّةَ ابائى، تمامى را عاصم به سکون ياء خوانده است، و لکن در يازده مورد حفص به فتح ياء، و شعبه به سکون آن از عاصم روايت کرده‌اند، آنها عبارتند از: يدى اِليک (مائده/28) ، اُمّى الهَين (مائده/ 116) ، اَجرى اِلّا (9 موضع: يونس/72، هود/29 و 51، سبأ/47، شعراء/109و127و145و164و180)

3. ياء اضافه که بعدش همزه قطع مضموم باشد: عاصم تمامى را به سکون ياء خوانده، مثل: اِنّى اُعيذها، إنّى اُريدُ.

4. ياء اضافه که بعدش همزه وصل با لام تعريف آمده: تمام آنها را عاصم به فتح ياء خوانده، مثل: رَبّى الّذى. فقط در عَهدى الظّالمينَ (بقره/124) که حفص به سکون، و شعبه به فتح ياء خوانده‌اند.

5. ياء اضافه که بعدش حمزه وصل بدون لام تعريف آمده: در هفت موضع قرار دارد، در اين قسم فقط در موضع مِنْ بَعدى اسْمُهُ اَحمَدٌ (صف/6) روايت شعبه از عاصم به فتح، و حفص به سکون ياء است، بقيه مواضع قرائت عاصم به سکون ياء مى‌باشد. مثل: اَخى اشْدُد (طه/30) ، اِنّى اصْطَفيتُکَ (اعراف/144) ، لِنَفْسى اذْهَبْ (41-42) ، فى ذِکرى اذْهَبا (طه/42 ـ 43) .

6. ياء اضافه که بعد آن حرف ديگرى باشد: قرائت عاصم به فتح ياء است، مگر در چهارکلمه که از عاصم به اختلاف روايت شده و آنها عبارتند از:

1. کلمه بَيْتى: در بَيتيَ لِلطّائفينَ (بقره/125، حج/26) ، بَيتِيَ مُؤمِناً (نوح/28) که شعبه به سکون ياء، و حفص به فتح آن روايت کرده‌اند.

2. کلمه وَجهى: در وَجْهِيَ لله (آل عمران/20) ، وَجْهِيَ لِلَّذى (انعام/ 79) که شعبه به سکون، و حفص به فتح ياء ذکر کرده‌اند.

3. کلمه مَعى: در يازده موضع: مَعى بَنى اِسْرائيلَ (اعراف/105) ، مَعى اَبَداً... مَعى عَدُوّاً (توبه/ 83) ، مَعى صَبْراً (کهف/ 65 و 72 و 75) ، مَن مَعِيَ (انبياء/ 24، شعراء/ 118) ، مَعِيَ رَبّى (شعراء/ 9) ، مَعِيَ رَدءاً (قصص/34) ، مَنْ مَعِيَ اَوْ (ملک/28) که تمامى را حفص به فتح، و شعبه به سکون از عاصم روايت کرده‌اند.

4. کلمه لى: در پنج موضع: ما کانَ لى عَلَيکُم (ابراهيم/ 22) ، و َلِيَ فيها (طه/ 18) ، ولى نَعْجَةٌ (ص/6) ، لِيَ مِنْ عِلْمٍ (ص/69) ، وَلِيَ دينِ (کافرون/ 6) اين پنج مورد را نيز شعبه به سکون، و حفص به فتح ياء از عاصم روايت کرده‌اند.

ياءات زوائد:

در: يا عِبادِ لا خَوفٌ عَلَيکُم (زخرف/ 68) روايت شعبه به اثبات ياء مفتوح در وصل، و به سکون آن در وقف است، ولي حفص حذف آن در هر حال را، از عاصم روايت کرده‌است. ودر ياءات زوائد که لام الفعل در افعال يا اسماء واقع شوند، مثل: اَخَّرتَنِ، يؤتِينِ، المُنادِ، يأتِ، بِالوادِ و غيره قاعده کلى عاصم در تمام قرآن کريم حذف ياء زائد است، فقط در موضع: فَما آتينِ يَ اللهُ خَيرٌ (نمل/ 36) به روايت شعبه به حذف ياء در وصل و وقف، و به روايت حفص به اثبات ياء مفتوح در حالت وصلى، و به اثبات ياء ساکن، يا حذف آن در حالت وقفى است.

وقف بر مرسوم الخط:

عاصم در وقف بر کلمات قرآنى بر طبق نوشته کلمه وقف مى‌کند، مثلاً تاء تأنيث هر جا مدوّر باشد به هاء، و اگر کشيده نوشته شده به تاء وقف مى‌کند. در چهار مورد که لام بعد از ما جدا نوشته شده: مثل فَمالِ هؤلاءِ بر لِ وقف مى‌کند. کلمه اَيهَ که در سه موضع بدون الف نوشته شده، به هاء وقف مى‌نمايد. کلمه وَيکَانَّ، وَيکَاَنّهُ (قصص/82) در موضع اول به نِ، و در موضع دوم به هاء وقف مى‌کند، کلمه کَاَين را هم به نِ وقف نموده. و در اَياً ما تَدْعوا به اياً ما وقف کرده (در النشر ارجح جواز وقف بر اَيا ـ ما براى همه قراء صحيح ذکر شده) .


[1]شاطبي ، قاسم بن فيره ، 538 - 590ق.;حرز الاماني و وجه التهاني في القراءات السبع;
[2]داني ، عثمان بن سعيد ، 371 - 444ق.;التيسيرفي القراءات السبع;
[3]ابن جزري ، محمد بن محمد ، 751 - 833ق.;النشرفى القراءات العشر;
[4]مكي بن حموش ،355 - 437ق.;الكشف عن وجوه القراءات السبع و عللها و حججها;
[5]ابن مجاهد ، احمد بن موسي ، 245 - 324ق.;السبعة في القراءات;
[6]ابن خالويه ، حسين بن احمد ، - 370ق.;الحجة في القراءات السبع;
[7]ابو زرعه ، عبد الرحمان بن محمد ، - 410ق;حجة القراءات;
اسم الکتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن المؤلف : دفتر تبلیغات اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 968
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست