اسم الکتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن المؤلف : دفتر تبلیغات اسلامی الجزء : 1 صفحة : 95
آيات صفت حياء
آيات صفت حياء
(آيات مشتمل بر صفت حيا در مورد خداوند)
در قرآن کريم، صفت حيا به صورت اثباتي
در مورد خداوند استعمال نشده، ولي در دو آيه، به صورت سلبي آمده، يعني ترک برخي افعال
توسط خداوند- به سبب حيا کردن- را مردود شمرده است:
1.(إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها
فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا
الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ
كَثِيراً وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِينَ) ؛ «خداوند از اينكه مثال (به موجودات ظاهرا كوچكى مانند) پشه و حتى بالاتر
از آن بزند شرم نمىكند (در اين ميان) آنها كه ايمان آوردهاند مىدانند حقيقتى است
از طرف پروردگارشان، و اما آنها كه راه كفر را پيمودهاند (اين موضوع را بهانه كرده)
و مىگويند منظور خداوند از اين مثل چه بوده است؟ ! (آرى) خدا جمع زيادى را با آن گمراه
و عده كثيرى را هدايت مىكند ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مىسازد» (بقره// 26)
.
2.((يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا
لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاَّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى طَعامٍ غَيْرَ
ناظِرِينَ إِناهُ وَ لكِنْ إِذا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا
وَ لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي
مِنْكُمْ وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً
فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ
وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ
مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيماً) ؛ «اى كسانى كه
ايمان آوردهايد! در بيوت پيامبر داخل نشويد مگر به شما اجازه براى صرف غذا داده شود
[مشروط بر اينكه قبل از موعد نيائيد و] در انتظار وقت غذا ننشينيد، اما هنگامى كه دعوت
شديد داخل شويد و وقتى غذا خورديد پراكنده شويد، و (بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت
ننشينيد، اين عمل پيامبر را ناراحت مىكرد ولى او از شما شرم مىكند، اما خداوند از
(بيان) حق شرم ندارد، و هنگامى كه چيزى از وسائل زندگى (به عنوان عاريت) از آنها (همسران
)
پيامبر) مىخواهيد از پشت پرده بخواهيد، اين كار دلهاى شما و آنها را پاكتر
مىدارد، و شما حق نداريد رسول خدا را آزار دهيد و نه هرگز همسران او را بعد از او
به همسرى خود در آوريد كه اين كار نزد خدا عظيم است» (احزاب// 53) .
سيوطي به علما نسبت ميدهد که هر صفتي که اتصاف خداوند به آن به نحو حقيقت،
محال باشد، در صورت استعمال در نصوص بايستي به لوازم آن صفت- که اختصاص به ممکنات و
موجودات مادي ندارد- تفسير گردد. وي کلام فخر رازي در اين مورد را چنين حکايت ميکند:
همه اعراض نفساني - يعنى رحمت و فرح و سرور و غضب و حياء و مكر و استهزاء- داراي مبادي
و غايات هستند، مثلاً مبدأ غضب، غليان خون در قلب است، و غايت آن، اراده ضرر رساندن
به فرد مورد غضب است، پس لفظ غضب در حق خداوند بر مبادي آن، يعني غليان خون در قلب
حمل نميشود، بلکه بر غرض آن- که اراده اضرار است- حمل ميشود، و همچنين، مبدأ حياء-
يعني انكسار حاصل در نفس- در مورد خداوند منتفي است اما غرض و غايت آن- که همان ترك
فعل است- در مورد خداوند هم جاري است. پس وقتي ميگوييم خداوند از فلان کار حيا ميکند
يعني آن را انجام نميدهد.
صاحب کتاب التحقيق في كلمات القرآن الكريم هم پس از نقل کلمات اهل لغت
در هم ريشه بودنِ استحياء و حيات، استحياء را به معناي حفظ نفس از ضعف و نقص، و دوري
از عيب و هر نوع زشتي، و طلب سلامتي و مطلق حيات، و ضد وقاحت ميداند، و در باره دو
آيه فوق ميگويد: از آنجا که حق، داراي كمال و سلامت و حيات است، و هيچ نقطه ضعف و
عيبي در آن نيست که موجب استحياء گردد، پس استحياء در مورد ترک حق روا است نه در ذکر
حق.
[1]سيوطي ، عبد الرحمان بن ابي بكر ،
849 - 911ق.;الاتقان فى علوم القرآن;جلد3;صفحه 23
[2]زركشي ، محمد بن بهادر ، 745 - 794ق;البرهان
فى علوم القرآن(باحاشيه);جلد2;صفحه (78-80)
[3]مصطفوي ، حسن،1294-1384.;التحقيق فى كلمات
القرآن;جلد2;صفحه 338
[4]طبرسي ، فضل بن حسن ، 468 - 548ق;مجمع
البيان فى تفسيرالقرآن;جلد1;صفحه 165
اسم الکتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن المؤلف : دفتر تبلیغات اسلامی الجزء : 1 صفحة : 95