responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن المؤلف : دفتر تبلیغات اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 829

اسباب ابهام

اسباب ابهام

(عوامل وجود نوعى ابهام در بعضى از آيات قرآن)

برخى از آيات قران کريم به نوعى ابهام دارند؛ دلايل ابهام آن‌ها به شرح ذيل است:

1. رعايت اختصار، و اعتماد بر مطلبى که در آيه يا آيات ديگر بيان شده است؛ مثلاً در آيه 7 سوره فاتحه((صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ...) ؛ نعمت‌داده‌شده‌ها مبهمند؛ ولى آيه 69 سوره نساء)وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا)(آن‌ها را بيان کرده است. )

2. شهرت: چون مصداق خاص لفظ يا عبارتي، مشهور بوده است، ديگر نيازى به تصريح نبوده است؛ همان‌طور که خداوند متعالى مى‌فرمايد:((وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ...))(بقرة// 35) . در اين آيه، نام همسر حضرت آدم (ع) يعنى حوا (ع) را به سبب شهرتش مبهم گذاشته است.

3. کتمان و پوشيده داشتن نام کسى به جهت برخى مصالح؛ مانند:((وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِى الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللّهَ عَلَى مَا فِى قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ))(بقره//204) . در اين آيه، نام شخصى که سخن او پيامبر (ص) را به تعجب واداشته نيامده است تا شايد از اين طريق، دل او به اسلام و وحى متمايل، و مسلمان شود. گفته شده نام اين شخص اَخنس بن شُرَيق بوده است.

4. عدم فايده در اظهار؛ مانند:((أَوْ كَالَّذِى مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِى هَذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا...))(بقره// 259) . اگر خداوند به نام گوينده سخن فوق (عُزَير) ، تصريح مى‌کرد، چندان تفاوتى نمى‌کرد و فايده خاصى بر آن مترتب نبود.

5. آگاهى دادن بر عموميت مطلب و اين که حکم آيه خاص نيست؛ به‌گونه‌اى که اگر تعيين مى‌شد، چنين معنايى افاده نمى‌کرد؛ مانند:((... وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلى اللّهِ...))(نساء // 100) .

6. تعظيم به وصف: بزرگداشت کسى يا گروهى با بيان وصف کامل؛ بى‌آن‌که از شخص، نامى برده شود؛ آن‌چنان که خداوند متعالى مى‌فرمايد:((وَالَّذِى جَاء بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ))(زمر// 33) .

7. تحقير به وصف: به سبب تحقير شخصى، از او نامى نمى‌آيد، و تنها به اوصاف تحقيرآميز او اشاره مى‌شود؛ مانند:((إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ))(کوثر// 3) . مراد از ضمير «هو» در آيه، عاص بن وائل است.

و نيز((إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا ))((حجرات// 6) که مراد، وليد بن عقبه است.)


[1]سيوطي ، عبد الرحمان بن ابي بكر ، 849 - 911ق.;الاتقان فى علوم القرآن;جلد4;صفحه (93-94)
[2]زركشي ، محمد بن بهادر ، 745 - 794ق;البرهان فى علوم القرآن(باحاشيه);جلد1;صفحه (156-160)
[3]معرفت ، محمد هادي ، 1309 -1385.;التمهيد فى علوم القرآن;جلد3;صفحه (12-13)
اسم الکتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن المؤلف : دفتر تبلیغات اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 829
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست