responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن المؤلف : دفتر تبلیغات اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 440

آيه عذاب واقع

آيه عذاب واقع

(آيه اول سوره معارج، نازل شده در شأن يکي از دشمنان امير المومنين)

به اولين آيه سوره معارج «آيه عذاب واقع» مى‌گويند:((سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ) ؛ «تقاضا كننده‌اى تقاضاى عذابى كرد كه واقع شد!». )

بسيارى از مفسران و ارباب حديث شان نزولى براى اين آيه و آيات بعد از آن نقل كرده‌اند كه حاصل آن چنين است: هنگامى كه رسول خدا (ص) على (ع) را در روز غدير خم به خلافت منصوب فرمود و درباره او گفت: «من كنت مولاه فعلى مولاه»: هر كس من مولى و ولىّ او هستم على مولى و ولى او است. چيزى نگذشت كه اين مساله در بلاد و شهرها منتشر شد، «نعمان بن حارث فهرى» (يا: حارث بن نعمان، يا: جابر بن نذر) خدمت پيامبر (ص) آمد و عرض كرد تو به ما دستور دادى شهادت به يگانگى خدا و اينكه تو فرستاده او هستى دهيم ما هم شهادت داديم، سپس دستور به جهاد و حج و روزه و نماز و زكات دادى ما همه اينها را نيز پذيرفتيم، اما با اينها راضى نشدى تا اينكه اين جوان- اشاره به على (ع) - را به جانشينى خود منصوب كردى، و گفتى: من كنت مولاه فعلى مولاه، آيا اين سخنى است از ناحيه خودت يا از سوى خدا؟ ! پيامبر (ص) فرمود: قسم به خدايى كه معبودى جز او نيست اين از ناحيه خدا است. نعمان روى بر گرداند در حالى كه مى‌گفت: اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ: «خداوندا! اگر اين سخن حق است و از ناحيه تو، سنگى از آسمان بر ما

بباران!» اينجا بود كه سنگى از آسمان بر سرش فرود آمد و او را كشت، همين جا اين آيات نازل گشت.

علامه امينى در الغدير اين شأن نزول را از سى نفر از علماى معروف‌ اهل سنت نقل مى‌كند (با ذكر مدرك و نقل عين عبارت) از جمله: تفسير غريب القرآن (حافظ ابو عبيد هروى) ، تفسير شفاء الصدور (ابو بكر نقاش موصلى) ، تفسير الكشف و البيان (ابو اسحاق ثعالبى) ، تفسير قرطبى، تذكره ابو اسحاق ثعالبى، كتاب فرائد السمطين حموينى، كتاب درر السمطين (شيخ محمد زرندى) ، تفسير السراج المنير (شمس الذين شافعى) ، كتاب سيره حلبى، كتاب نور الأبصار (سيد مؤمن شبلنجى) ، و كتاب شرح جامع الصغير سيوطى (شمس الدين الشافعى) .

ابن تيميه در كتاب منهاج السنة در مورد احاديثى كه در شأن نزول اين آيات آمده 7 اشکال طرح کرده است:

1. داستان غدير بعد از بازگشت پيامبر (ص) از حجة الوداع يعنى در سال دهم هجرت واقع شد در حالى كه سوره معارج از سوره‌هاى مكى است كه قبل از هجرت نازل شده است.

پاسخ: بسيارى از سوره‌ها مكى ناميده مى‌شود در حالى كه بعضى از آيات نخستين آن طبق تصريح مفسران در مدينه نازل شده، و به عكس سوره‌هايى است كه مدنى ناميده مى‌شود ولى بعضى از آيات آن در مكه نازل گشته است.

2. در اين حديث آمده است كه حارث بن نعمان در «ابطح» خدمت پيامبر (ص) رسيد، و مى‌دانيم ابطح دره‌اى است در مكه، و اين با نزول آيه بعد از داستان غدير مناسب نيست.

پاسخ: تعبير ابطح فقط در بعضى از روايات آمده، علاوه اينکه ابطح و بطحاء به معناي هر زمين شنزارى است كه سيل از آن جارى مى‌شود، و در سرزمين مدينه نيز مناطقى وجود دارد كه آن را ابطح يا بطحاء مى‌نامند، و در اشعار عرب و روايات بسيار به آن اشاره شده است.

3. آيه:((و إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ))(انفال// 32) بعد از جنگ بدر نازل شده، و سالها قبل از داستان غدير است.

جواب: حارث بن نعمان از اين آيه در كلام خود استفاده كرده، و اين ربطى به شان نزول ندارد.

4. قرآن مجيد مى‌گويد:((وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ) ؛ «خداوند آنها را عذاب نمى‌كند در حالى كه تو در ميان آنها هستى، و خداوند آنها را عذاب نمى‌كند در حالى كه استغفار مى‌كنند» (انفال// 33) مفاد آيه اين است که با وجود پيامبر (ص) هرگز عذابى نازل نخواهد شد. )

پاسخ: آنچه قابل قبول است اينكه عذاب عمومى و دستجمعى به خاطر پيامبر (ص) وجود نداشت، ولى عذاب‌هاى خصوصى و شخصى بر افراد نازل شده، چنان كه تاريخ اسلام گواه است كه افراد متعددى مانند: ابو زمعه و مالك بن طلاله و حكم بن ابى العاص و غير آنها به خاطر نفرين پيامبر (ص) يا بدون آن گرفتار عذاب شدند. علاوه بر اين آيه فوق تفسيرهاى ديگرى نيز دارد كه طبق آن استدلال به آن در اينجا ممكن نيست.

5. اگر چنين شان نزولى صحيح بود بايد مانند داستان «اصحاب الفيل» معروف مي‌شد.

پاسخ: اين شان نزول به قدر كافى مشهور و معروف است و گفته شد كه حد اقل در 30 كتاب از كتب تفسير و حديث آمده، و نبايد انتظار داشت يك حادثه شخصى همانند يك حادثه عمومى مثل داستان اصحاب الفيل انعكاس يابد، چرا كه آن داستان جنبه همگانى داشت، سر تا سر مكه را گرفته بود و يك لشكر بزرگ طى آن نابود گشت، ولى داستان حارث بن نعمان تنها مربوط به يك نفر است.

6. از اين حديث استفاده مى‌شود كه حارث بن نعمان مبانى اسلام را قبول داشت، چگونه ممكن است يك مسلمان در عصر پيامبر (ص) به چنين عذابى گرفتار شود؟

پاسخ: احاديث فوق به خوبى نشان مى‌دهد كه او نه تنها گفته پيامبر (ص) را قبول نداشت بلكه به خداوند نيز معترض بود كه چرا چنين دستورى را درباره على (ع) به پيامبرش داده است؟ ! و اين شديدترين مرتبه كفر و ارتداد محسوب مى‌شود.

7. در كتابهاى معروفى مانند استيعاب كه نام صحابه آمده اسمى از حارث بن نعمان نمى‌بينيم.

پاسخ: آنچه در اين كتاب و مانند آن از نامهاى صحابه آمده تنها مربوط به بخشي از صحابه است، مثلا در كتاب اُسد الغابة كه از مهمترين كتبى است كه اصحاب پيامبر (ص) را بر مى‌شمرد تنها هفت هزار و پانصد و پنجاه و چهار نفر را برشمرده، در حالى كه مى‌دانيم تنها در حجة الوداع صد هزار نفر يا بيشتر در محضر پيامبر (ص) بودند، بنا بر اين شكى نيست كه بسيارى از صحابه پيامبر (ص) نامشان در اين كتب نيامده است.


[1]مكارم شيرازي ، ناصر ، 1305 -;تفسير نمونه;جلد25;صفحه 7
[2]اميني ، عبد الحسين ، 1320 - 1390ق.;الغدير;جلد1;صفحه 239
[3]طبرسي ، فضل بن حسن ، 468 - 548ق;مجمع البيان فى تفسيرالقرآن;جلد10;صفحه 352
[4]سيوطي ، عبد الرحمان بن ابي بكر ، 849 - 911ق.;الدر المنثور في التفسير بالماثور;جلد6;صفحه 263
[5]حويزي ، عبد علي بن جمعه ، - 1112ق.;تفسيرنورالثقلين;جلد5;صفحه 411
[6]طباطبايي ، محمد حسين ، 1281 - 1360;الميزان في تفسير القرآن;جلد20;صفحه 6
[7]قمي ، علي بن ابراهيم ، - 329ق.;تفسيرالقمى;جلد2;صفحه 385
اسم الکتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن المؤلف : دفتر تبلیغات اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 440
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست