اسم الکتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن المؤلف : دفتر تبلیغات اسلامی الجزء : 1 صفحة : 3833
قصه بلقيس
قصه قوم سبأ
(قصه بلقيس)
(سرگذشت قرآنى قوم سبأ)
کلمه «سبأ» دو بار در قرآن
آمده است:
1. در واقعه سيل بنيانکنى که سدّ مأرب را درهم شکست و قوم سبأ را در کشورهاى
اطراف پراکنده کرد؛
2. در داستان ملکه سبأ که به دربار سليمان آمد و فرمان پذيرفت.
قوم سبأ در جنوب عربستان به سر مىبردند. آنها در آبيارى و سدسازى مهارت
زيادى داشتند و بناى سد مأرب، بهترين نماينده هنرى آنها است. مأرب در کشور يمن وجنوب
شبه جزيره عربستان، پايتخت اين قوم بوده است.
سد «مأرب» يا «عرم» ديوارى قطور و کوهپيکر بود که در شمال و مشرق کشيده
شده و دو طرف ديگر آن کوه بود. اين سدّ در عرض رود «اذنه» قرار داشت. طول سدّ، حدود
هشتصد قدم بود که تقريباً يک ثلث غربى آن هنوز پايدار است و دو ثلث ديگر را سيل ويران
کرده است. مردم سبأ درباره تقسيم آب و املاک، قوانين و مقررات قابلتوجهى داشتند.
خداوند براى هدايت اين قوم که غرق در نعمتهاى الهى بودند پيامبرانى فرستاد؛
اما آنان فرستادگان خدا را تکذيب کرده، بر انجام اعمال ناپسند خود اصرار ورزيدند تا
اينکه خداوند سيل «عرم» را بر آن سدّ عظيم گماشت تا آن را ويران کند. آب، همه دشت
و باغها و خانهها را فراگرفت و همه را ويران کرد و پس از چندى آن وادى خرم را به
صحرايى خشک و سوزان تبديل کرد.
قرآن کريم به دو واقعه از سرزمين سبأ اشاره مىکند:
1. در آيات 14 به بعد سوره سبأ آمده است: «براى قوم سبأ در مسکنهايشان
پديده شگرفى بود؛ از جمله دو بوستان در جانب راست و چپ. به ايشان گفته شده بود از روزى
پروردگار بخورند و او را سپاس بگزارند؛ ولى رويگردان شدند و کفر ورزيدند و مستوجب قهر
الهى شدند و جزايشان اين بود که بر آنان سيل بنيانکن (سيلالعرم) روانه شد و به جاى
آن دو بوستانشان، دو بوستان داراى ميوههاى ناگوار و درخت گز و اندک مايهاى از درخت
سدر جانشين شد.
2. واقعه ديگر در آيه 22 سوره نمل آمده است که اشاره دارد به بلقيس، ملکه
سبأ که بر آنان فرمانروايى مىکرد و از همه چيز برخوردار بود و تختى شگرف داشت. او
و قومش به جاى خداوند، به خورشيد سجده مىکردند… تا اينکه سليمان نامهاى
با اين مضمون براى او فرستاد: «از من سرکشى مکنيد و با من از در تسليم درآييد». بلقيس
پس از دريافت نامه و نظرخواهى از بزرگان قومش سرانجام به نبوت و قدرت سليمان ايمان
آورد.