responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن المؤلف : دفتر تبلیغات اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 3213

شفاء (قرآن)

شفاء (قرآن)

(يکى از اسامى و صفات قرآن)

«شفا» (به کسر شين) در معناى بهبود و درمان بيمارى و نيز سبب بهبود و درمان به کار مى‌رود.

قرآن کريم در سه آيه واژه «شفاء» را بکار برده و موارد کاربرد «شفاء» در قرآن، منحصر به همين سه مورد است:

1.((وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ) ؛ «و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مى‌كنيم» (إسراء// 82) . اين آيه به «آيه شفا» معروف است. )

2.((يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْكُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِى الصُّدُورِ)) ؛ «اى مردم به يقين براى شما از جانب پروردگارتان اندرزى و درمانى براى آنچه در سينه‌هاست» (يونس// 57) .

3.((قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاء) ؛ «بگواين [كتاب] براى كسانى كه ايمان آورده‌اند رهنمود و درمانى است» (فصلت// 44) . )

خداي متعال در آيات ياد شده قرآن را به عنوان شفاي آنچه در دلها و افکار است، معرفي نموده؛ اگر ذات قرآن شفا باشد، هيچ مرضي در آن راه نمي‌يابد و هرگاه شخصي به قرآن مراجعه کند بدون شفا باز نمي‌گردد.

دارو بطور معمول وسيله شفاي بيمار است، ولي چه بسا بيماراني که دارو مصرف مي‌کنند با اين حال شفا و بهبودي نمي‌يابند، پس ذات دارو شفا نيست، بلکه مقتضي شفا است. خداي سبحان درباره قرآن نمي‌فرمايد که قرآن داروست، بلکه فرموده او شفاست و اثر شفابخشي اش قطعي است. از اين روي، هرکسي به محضر قرآن حاضر شود و آن رابفهمد، بپذيرد و عمل کند به يقين امراض دروني اش از بين مي‌رود؛ مگر آن که خود مريض به قرآن مراجعه نکند و يا مراجعه اش از روي ميل نباشد و يا پس از مراجعه به قرآن دستور و نسخه شفا بخش آن را نپذيرد و يا به آن عمل نکند و يا عملش نادرست باشد و....

خداوند متعال در باره همين قرآن مي‌فرمايد: وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَسارا (اسراء، آيه 82) ؛ و ستمگران را جز خسران (و زيان) نمى‌افزايد. پس همين قرآن که براي مومنان شفا و رحمت است، براي تبهکاران خسارت است. قرآن نوري است که درک آن براي نابينايان دشوار است و به اين جهت از اين نور الاهي استفاده نمي‌کنند قُلْ هُوَ لِلَّذينَ آمَنُوا هُدىً وَ شِفاءٌ وَ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ في‌ آذانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى‌ (فصلت، آيه44) ؛ بگو: "اين (كتاب) براى كسانى كه ايمان آورده‌اند هدايت و درمان است ولى كسانى كه ايمان نمى‌آورند، در گوشهايشان سنگينى است و گويى نابينا هستند و آن را نمى‌بينند. اگر بيماري با خوردن ميوه پر آب و شيرين و شاداب بيماريش تشديد شود، مشکل از ناحيه آن ميوه نيست، بلکه سبب محروميت و افزايش رنجوري او دستگاه هاضمه بيمار است.

قرآن همانند آن ميوه شيرين و ترو تازه‌اي است که انسان مستعد و سالم با هضم آن رشد و تکامل مي‌يابد، و شخصي که قلب بيماري دارد بجهت بيماري خودش از آن محروم مي‌شود. لجاجت و سرسختي ظالمان در برابر قرآن سبب شدت مريض آن‌ها مي‌شودفي‌ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضا (بقره، آيه 10) ؛ در دلهاى آنان يك نوع بيمارى است خداوند بر بيمارى آنان افزوده.

حضرت امير مومنان (ع) رسول خدا (ص) را به عنوان طبيب انسان‌ها اين طور معرفي مي‌کند: طبيب دوّار بطبه و طبيب واقعي کسي است که به سراغ بيماران برود و در پي معالجه آنان باشد، بدين گونه که هم علت بيماري و هم چگونگي پيش گيري از آن تا قبل از ابتلا و هم درمان بعد از ابتلا را به مردم بگويد، نه اين که منتظر بنشيند تا هر کس بيمار شد او را درمان کند. قرآن کريم که مدعي شفا بخشي است صبر نمي‌کند تا هرکه بيمار شد مداوايش کتد، بلکه در مقام پيش گيري از مرض نيز کوشا است تا انسان‌ها به امراض فکري وقلبي دچار نگردند. قرآن در مرحله نخست به انسان‌ها در باره بيماري هشدار مي‌دهد و اگر کسي در اثرعدم توجه به اين هشدار‌ها بيمار شود راه درمان را در اختيارش مي‌گذارد و اگر او باز توجه نکرد او را بحال خودش رها مي‌سازد تا بصورت طبيعي مرضش تشديد شود و به موت قلب و روح دچار گردد.

قرآن کريم هم ضعف‌ها و مرض‌هاي مربوط با حکمت نظري را با برهان و استدلال شفا مي‌دهد و هم مرض‌هاي مربوط به حکمت عملي را با تهذيب و تصفيه دل بهبود مي‌بخشد. بدين سان هم بيماري‌هاي اعتقادي و هم اخلاقي را درمان مي‌کند و طبق روايات، بيماري‌هاي جسمي را نيز براي معتقدان به آن شفا مي‌بخشد. (قرآن در قرآن، جوادي آملي، ج1، ص 234)

درباره علت نامگذارى قرآن به شفا سه وجه در تفسير ابولفتوح رازى آمده است:

«يکى آن که بر دست آن کس که ظاهر شد، دليل نبوت و صدق او کرد تا مردم از حيرت ضلالت به او هدايت يافتند و خلاص، چون بيمار که از علت شفا يابد. وجه دوم آن که در او بيان است و ادله واضحه که صاحب شک و شبهت چون در او نظر کند به علم رسد و علم، شک او را زايل گرداند و چون قديم تعالى شک و نفاق را به بيمارى تشبيه کرد فى قوله:((فى قلوبهم مرض))‌أى: شک و نفاق. و وجه سوم آن که ممتنع نبود که مردم به او تبرک کنند و استشفاء و به او طلب شفا کنند».

و نيز در روايات آمده است: هر کس با قرآن شفا نجويد و نخواهد، خدا او را شفا نخواهد داد؛ لذا به قرآن «شافى» نيز گفته‌اند.

نيز ر.ک: آيه شفاء.


[1]سخاوي ، علي بن محمد ، 558-643ق.;جمال القراء و كمال الاقراء;جلد1;صفحه 175
[2]ابن منظور ، محمد بن مكرم ، 630 - 711ق.;لسان العرب;صفحه 157
[3]فخر رازي ، محمد بن عمر ، 544 - 606ق.;التفسيرالكبير;جلد17;صفحه (115-116)
[13]همان;جلد1;صفحه 15
[4]زركشي ، محمد بن بهادر ، 745 - 794ق;البرهان فى علوم القرآن(باحاشيه);جلد1;صفحه 280
[5]سيوطي ، عبد الرحمان بن ابي بكر ، 849 - 911ق.;الاتقان فى علوم القرآن;جلد1;صفحه 178
[6]مصباح ، محمد تقي ، 1313 -;قرآن شناسى;جلد1;صفحه 53
اسم الکتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن المؤلف : دفتر تبلیغات اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 3213
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست